کسی این نوع فوتبال دستی یادشه؟
خونه ی بابا...
همون جاییه که کلیدش رو هیچکس نمیتونه ازت بگیره،
همون جایی که چه ساعت ۳صبح بیای چه ساعت۳عصر از آمدنت خوشحال میشوند... درش ۲۴ساعت شبانه روز برای تو باز است...
همون جایی که وقتی میگویند دلتنگ اند، واقعا دلتنگ اند...
همون جایی که سر یخچالش میروی و هرچی میخواهی میخوری.
همون جایی که حتی اگر هوس کمیاب ترین خوراکی ها را هم کنی برایت می آورند.
همون جایی که همه دعوایت میکنن و غر میزنند تا غذایت را تا آخر بخوری.
همون جایی که گل وگیاه هایش به طرز عجیبی رشد میکنند.
آن جا قندهایش شیرین تر است...
نمک هایش شور تر است...
پرتقال هایش مزه ی پرتقال میدهند...
غذاهایش خوشمزه تر است...
آنجا کوفته ها و کتلت ها وا نمیروند...
حتی عدس پلو با آن قیافه ی مسخره اش مزه ی بهشت میدهد...
آنجا بالشت ها نرم ترند..
پتوها گرم ترند...
آنجا خواب به عمق جان آدم میچسبد...
آنجا پر از امنیت و آرامش است...
آنجا بابا و مامان دارد...
خدایا خودت حفظشون کن 🙏❤️
❤️تقدیم به همه ی پدرها ومادرهای مهربان ❤️
#ازدواج_یک_رابطه_روانی
🔻در رابطه میان زن و مرد معمولاً یکی نقش ظرف و دیگری نقش مظروف را می یابد.
در این شکل رابطه اغلب ظرف، ظرفیت های بیشتری داشته و برخی از نیاز هایش در این رابطه دو طرفه بی پاسخ می مانند اما مظروف به طور کامل هر چه که می خواهد را در رابطه می یابد.
شخصیت ظرف پیچیده تر از مظروف بوده و بدلیل نارضایتی پنهان ناشی از بی پاسخ ماندن برخی خواسته ها، سرریز لیبیدو-انرژی روانی- به سمت و سویی دیگر در مورد شخصیت ظرف، ناگزیر است.
از سوی دیگر شخصیت مظروف نیز هر چند به طور کامل از رابطه پاسخ می گیرد اما در لایه های ناخوداگاه روانش، از متزلزل بودن جایگاه خود در رابطه آگاه است.
او می داند که طرف پیچیده تر رابطه بسیاری پرسش ها دارد که جوابش نزد او نیست.
این ناامنی ناخوداگاه روانی، در بسیاری اوقات شخصیت مظروف را وا می دارد در جستجوی امنیت به سراغ روابط خارج از ازدواج رفته و خود، نقش ظرف را برای مظروف دیگری به عهده بگیرد.
اگر زن و مرد، کاملاً متناسب و برابر باشند ظرف یا مظروف یکی بوده و مشکلات فوق رخ نمی دهند اما این امر کم پیش می آید.
شاید حالت بهینه این باشد که نقش ظرف و مظروف به تناوب میان دو سوی رابطه تغییر کند به عنوان مثال یکی از آن دو در بخش «عاطفی» ظرف بوده و دیگری در بخش «منطقی»؛ یکی در حوزه مسائل مالی ظرف رابطه باشد و دیگری در حوزه خانواده... تغییر نقش مداوم ظرف و مظروف به استحکام رابطه می افزاید و شانس دوام و بقای رابطه را افزایش می دهد در غیر این صورت رابطه ای که در آن نقش ظرف و مظروف کاملاً از هم تفکیک شده باشد، به دلیل فقدان همپوشانی، شانس کمتری برای بقا دارد.
🔸کارل گوستاو یونگ، بخشی از مقاله ازدواج به مثابۀ یک رابطۀ روانی
#پنج_رفتار_مخرب_روابط_بین_زوج_ها:
☑️ بر خلاف خیانت و دروغ و خشونت که ضربه های شدید و ناگهانی به روابط می زنند، عادات و رفتارهای مخربی هستند که بسیار موذیانه و به آهستگی روابط بین یک زوج را هر قدر هم که قوی باشد تخریب می کنند. این عادات عبارتند از:
🔸شکایت کردن میتواند هر رابطه ی خوبی را به یک شکنجه تبدیل کند حتی اگر مستقیم از طرف مقابل شکایت نکنید شنیدن غرولند و نظرات منفی آدم را خسته و روابط را فرسوده میکند. به جای گفتن "چه فیلم بدی بود" یا "وای بازم ترافیک" و امثال اینها، یا جملات مثبت بگویید یا ساکت باشید.
🔸 انتقاد کردن نیز عادت شایع و فرساینده ایست و اگر دائمی باشد از شکایت دائم نیز بدترست و براحتی پیوندهای صمیمی را به نقطه پاره شدن میرساند. برای خنثی کردن اثرات زهرآلود انتقاد این عادت را در خود بپرورانید که از شریک زندگی تان تعریف کنید و او را تایید کنید.
🔸 ثابت کردن اینکه او اشتباه میکند بخصوص در حضور دیگران - روابط شما را در حالی خراب می کند که هیچ سودی عایدتان نمی شود. مثلا چه فرقی می کند که شما مهمانی را ساعت یازده ترک کردید یا دوازده؟ یا اینکه رنگ موهای میزبان قهوه ای سیر بود یا سیاه؟
🔸کنترل کردن همسر نیز از رفتارهایی است که رابطه ی صمیمی بین زوجین را از بین می برد.وقتی به شریک زندگیتان بگویید چه کند و چه نکند، حتی اگرصلاح او را می خواهید، باز هم نشان می دهید که نسبت به او قدرتمند هستید و با این کار به قلب رابطه تان سم می پاشید. سعی کنید بیشتر پذیرنده باشید تا فرمانده.
🔸 گفتن "نه" به جای "بله" حتی وقتی پیشنهاد او به نظرتان غیر منطقی میرسد کار صحیحی نیست و به جای مخالفت و "نه" گفتن بهتر و سازنده ترست که بگویید "بله تا آنجایی که ممکن است" یا "باشد تمام سعی ام را خواهم کرد".
📚مهارت های حل تعارض در همسران
نشانه های طلاق عاطفی کدامند؟
1- کاهش چشمگیر وقت گذاشتن برای همدیگر.
2- کاهش وابستگی ها و گیرایی های همسران در رابطه با همدیگر
3- افزایش سرگرمیهای برون زناشویی و تمرکز بر مسائل بیرون از خانواده
4- فاش شدن رازها و اشتباهات همسران در بیرون از خانواده .
5- عدم استفاده از راهبردها حل مسئله.
6- کاهش میزان نوازش کلامی، جسمی و روابط جنسی که منجر به از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا زناشویی خواهد شد.
7- عدم اعتماد همسران به یکدیگر در حل مشکلات و یاس و نامیدی در حل مسائل. که منجر به ادامه مشاجره در خانواده میشود.
8-وقت گذاشتن بیش از اندازه برای فرزندان و غافل شدن از روابط بهینه زناشویی که منجر به تشکیل ائتلافی علیه همسر دیگر میشود.
9- به رخ کشیدن اشتباهات، فاجعه آمیز کردن مسائل کوچک و سرزنش کردن همدیگر.
10- پرداختن به مسائل گذشته به جای اندیشیدن به مخاطرات پیش رو.
11-کاهش شور و هیجان در زندگی.
12-پرداختن به سریال ها و برنامه های تلویزیون به جای صرف وقت برای همدیگر.
13- عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت.
#تفاوت_ارگاسم_و_انزال
ارگاسم رسیدن به اوج لذت جنسى است
انزال خروج منى وپایان رابطه جنسى میباشد
دریک سکس موفق طرفین قبل ازانزال چندبار ارگاسم راتجربه میکنند
این رمزافزایش مدت زمان نزدیکیست
میل جنسی کمی دارید؟
خوراکی هایی که باعث افزایش میل جنسی زنان می شود :
دارچین
زنجبیل
فلفل (سبز یا قرمز)
زعفران
گیاه پنج انگشت
آب هویج
آب آناناس
سیب
میل جنسی بیش از حد دارید؟
این غذاها را بخورید!
لیمو عمانی
آبلیمو
مغزکاهو
عرق نعناع
سرکه
#میل_جنسی
بم ب امید زنده است.
دامن سیاه شب برپیکره شهرکشیده شده بود و مردم آرام برای فراموشی خستگی لحظههای خود دیده برهم نهاده و در رویاهای گاه شیرین و گاه غمناک خود گم شده بودند.
اماآن شب گویی ستارهها را شوق درخشش نبود و ماه در گیر و دار آسمان خاموش برجای نشسته بود و به مردمانی مینگریست که به شوق بیدار شدن در روزی دیگر به زندگی لبخند میزدند.
کودکان آن شهر زندگی را چون بازیچهای درمیان دستهای کوچک خود پناه داده بودند و از شادی و شور به آن لبخند میزدند.
و اما آنگاه که ماه قصد سفر کرد تا باری دیگر خورشید در آسمان ذهن این مردمان طلوع کند، گاهواره زندگی مردم بم تکانی شدید خورد و بسیاری از آرزوهای گفته و ناگفته در میان آوار جا ماند.
آری در آن سپیدهدم، حنجره خوش صدای "ایرج بسطامی" در میان آوار برای همیشه خاطرهای ماندگار شد.
و اینگونه بود که در آن سپیدهدم رویای کسانی که در خواب بودند برای همیشه جاودان ماند .
و آن صبح بود که آغوش گرم مادر و دستان پرتوان پدر زیر آوار ماند و کودکان در آغوش هوای سرد دیماه رها شدند.
آری آن روز بود که نخلهای پر صلابت بم نیز هراسان از غرش زمین به دنبال تکیهگاهی بودند که بر آن تکیه زنند و استواری بیاموزند.
آن روز بود که خاطرات و زیباییهای ارگ چند هزار ساله بم در میان آوار گم شد و تاریخ در خستگی زمان جا ماند.
اما امروز نخلهای بم استوارتر از قبل چنگ ریشهها را در خاک فرو کرده و مردم شهر تنها با امیدی دوباره زندگی را یافتهاند، شهر با تمام خستگی ها و ویرانی هایش بازهم شاهد سپیده دم های شاد و سرشار از زندگی است... صدای تپش زندگی از بم به گوش می رسد... بم هنوز زنده است... بم هنوز می تپد... بم هنوز نیازمند دست یاری ماست...
مطلب از #پیج #تلگرام #خانم #آنانعمتی می باشد.
10 فرمان برنامه نویسان
1-بفهم و متوجه شو که تو اشتباه خواهی کرد: نکته اینست که قبل از اینکه وارد محصولتان شوند باید پیدایشان کنی.
2-تو خود کدت نیستی: بیاد داشته باش که نکته اصلی مرور کدها پیدا کردن مشکلات است.
3-مهم نیست که چقدر "کاراته" میدونی، همیشه یکی بیشتر میدونه: چنین فردی در صورتیکه شما بخواهید چند حرکت جدید به شما میاموزد.
4-بدون مشاوره کدهایتان را بازنویسی نکنید: بین حل مشکلات کدها و بازنویسی کدها مرز مشخصی وجود دارد.
5- راه حل افرادی که کمتر از شما میدانند تحمل، صبر و احترام است: افراد غیر فنی که با برنامه نویسان برخورد دارند فکر میکنند که بهترین نقش اول را در گروه پر از گریه کن دارند.
6- تنها ثابت جهان تغییر است: آغوشتان را باز کنید و لبخند بزنید. به تغییرات در مقررات و یلتفرمها یا ابزارها مثل یک چالش نگاه کنید.
7-تنها مرجع واقعی، دانش است نه موقعیت: دانش قدرت میآورد و قدرت احترام، پس اگر در محیطتان احترام میخواهید دانش بجوئید.
8-برای چیزی که اعتقاد دارید بجنگید ولی شکست را به آرامش بپذیرید: بفهمید که بعضی وقتها ایدههای شما رد میشوند. حتی اگر در آخر حق با شما بود، انتقام نگیرید و نگوئید"من که گفته بودم".
9-"مردی در تاریکی" نباشید: یک شخص کدنویس در یک دفتر تاریک نباشید که فقط برای خرید یک نوشابه ظاهر یشود. بدور از تماس، روشنایی، و بدون کنترل .
10- از کدها نقد کنید نه از کدنویس، و با کدنویس مهربان باشید نه با کدها: تا حد زیادی نظرات سازنده و مثبت برای بهبود کدها ارائه بدهید.
#قطعه_ای_کتاب ☕️📚
شهر سوت و کور بود و همهٔ مردم به درد کری و لالی گرفتار بودند، زجر میکشیدند و یکدسته کر و کور و احمقِ پولدار و ارباب دسترنج آنها را میخوردند. همهجا کشتزار خشخاش بود و از تنورهٔ کارخانههای عرقکشی شب و روز دود درمیآمد. در آنجا نه کتاب بود نه روزنامه و نه ساز و نه آزادی! پرنده ها از این سرزمین گریخته بودند و یکمشت مردم کر و لال در هم میلولیدند و زیر شلاق و چکمهٔ جلادانِ خودشان جان میکندند. احمدک دلش گرفت، نیلبکش را درآورد و یک آواز غمانگیز زد. دید همه با تعجب به او نگاه میکنند. فقط یک شتر لاغر و مردنی آمد به سازش گوش داد
از کتاب آب زندگی
صادق هدایت
#خیانت_همسران⛔️⛔️⛔️⛔️
شما فکر میکنید تمام خیانتکاران با هدف خیانت به همسرشان وارد رابطه ای دیگر شده اند؟
نه ابداا خیانت معمولا از جایی شروع میشه که تصورش را هم نمیکنید از یک دردودل ساده با همکارتان، دوست دوران مدرسه ،همسر دوست صمیمی و ... اول فکر میکنید چقدر خوب درکتان میکند،بعد فکر میکنید به عنوان یک انسان با او نزدیکی فکری دارید،به مرور دلتان می خواهد بیشتر با او صحبت کنید چون حرفهای او روی شما تاثیر دیگری داردو فقط وقتی با او صحبت میکنید برایتان همه چیز خوب است حتی گاهی هیچ گله و شکایتی از همسرتان ندارید ولی برای دردودل با او از همسرتان شکایت میسازید
(همسرم زشته، اصلا نمی فهمه من چی می گم،من و درک نمی کنه و...)بعد یواش یواش دلتان می خواهد اورا بیشتر ببینید و طولانی تر ببینید و بعد کم کم ذهنتان درگیر مقایسه او با همسرتان میشود و در بیشتر اوقات همسرتان در این مقایسه بازنده است
همین باعث میشود روابطتان سرد و سرد تر شود، چون شما کسی را دارید که با او دردودل کنید و برایش ناز کنید دیگر حوصله همسرتان را نخواهید داشت و دیگر به آن راحتی که رابطه را آغاز کردید نمی توانید از آن خارج شوید.
خیانت مثل جانوری خزنده و بی صدا،بی دعوت وارد زندگیتان میشود و همه آن را به خطر می اندازد
مراقب مرزهایتان باشید ، " این تصور واهی من با دیگران فرق دارم و در دام خیانت نمی افتم را دور بریزید " میلیونها نفر با همین تصور اشتباه در همین دام افتاده اند..
نحوه رانندگی در برف و یخبندان/همه انچه برای رانندگی در زمستان باید بدانیم/با تغییر رفتار ترافیکی شهروند باشیم نه شهرنشین
مردهایی که تا آخرین لحظه ی زندگیِ همسرشون کنارشون می مونن و بهشون وفادارند و هر چه پیرتر می شن و عنوان پیرمرد می گیرند مهربون تر و دوست داشتنی تر می شن،مردهایی که با بیماری همسرانشون بیشتر و بیشتر بهشون نزدیک می شن و از سختی های نگه داری همسرِ بیمارشون شکایت نمی کنن،پیرمردها و پیرزن هایی که عشق براشون چیزی ورای اندام زیبا و صورت بی عیب و نقصه و عاشق تک تک چین و چروک های پر از خاطره ی همدیگه باقی می مونن.
پیرمرد و پیرزن هایی که دست همدیگه رو تو خیابون با عشق می گیرند و چیزی از مراقبتشون نسبت به همدیگه کم نمی شه،همونایی که می شه تو رستوران دستت رو بزنی زیر چونه ات و ساعت ها بهشون نگاه کنی ،نگاه کنی به جویدن های طولانی و بعضا" سخت سالاد زیر دندون هایی که حالا مالِ خودشون نیست،نگاه کنی به صدای ریز به هم خوردن قاشق و چنگال ها و در هم شدن خنده هایشان،نگاه کنی به روسری حریر و بند عینکِ روی روسری و عینک پنسی و موهای ریخته و دست های لرزان و عشق.
پیرمردها و پیرزن هایی که گوشه ی خلوتی از پارک روی نیمکت دو نفره ای برای کلاغ ها غذامی ریزند و از جوانی هایشان حرف می زنند،از اولین قرار ملاقات هایشان توی همین پارک و روزهای رفته ای که چیزی از عشقشان کم نکرده است.پیرمردهایی که با همان علاقه ی اولین سال های زندگی مشترک همسرشان را با ویلچر می برند هوا خوری و از هیچ کس نمی خواهند کمک بگیرند.می خواهند همچنان تنها قهرمان زندگی همسرشان باشند.اینها معنی عشقند.
من حس خوبی دارم به این پیرمردها و پیرزن ها.مثل شخصیتهای گرترود و ویلیامِ رمان کارت پستال.
#زهرا_کمالی
زُل زدن مایه ی آزار است زُل نزنیم؛ به زن چاق توی پراید، به النگوهای طلایی ردیف توی دستش.
به زن و شوهری که توی خیابان بحث می کنند، به مرد دست و پا شکسته ی عصا به دست، به ویلچرنشینش حتی؛ با ماسک و بی ماسک.
به دختری که با علاقه به گربه های کثیف و لاغر مردنی توی خیابان غذا می دهد، به زنی که روی نیمکت پارک تنها نشسته و آرام اشک می ریزد. به بچه ی مریض، به آدم علیل، به زیپ باز پیرمرد، به دست لرزان و چروکیده ی پیرزن، به دخترک ژنده پوش فال فروش، به جوان شیک روزنامه فروش؛ زل نزنیم به آدم های ِتا مغز ِ استخوان خیسِ بدون چتر؛
به زن و شوهر با اختلاف سنی زیاد، که دست همدیگر را گرفته اند و راه می روند، به دوست داشتنشان زل نزنیم؛ به درز پاره ی لباس، به صورت سوخته و پوست جمع شده، به زن زیبا، به مرد زشت، به زنی که دوربین به دست از زمین و زمان عکس می گیرد، به تنهایی زنی که برای خودش گُل می خرد؛
به مردی که راه می رود و زیر لب با خودش حرف می زند. به گدا، به دیوانه؛ به دیوانه ها هم زل نزنیم، بگذاریم آرام برای خودشان لبخند بزنند، بخندند. بگذاریم آنکه دلش گرفته و اشک می ریزد هم با خیال راحت گریه کند، زل نزنیم، زل زدن مایه ی آزار است.
کاش مجلس قانونی وضع می کرد و زُل زدن را جرم اعلام می کرد. کاش سر در هر مدرسه ایی می نوشتند وای بر زُل زنندگان...
#مریم_سمیع_زادگان