کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

۱۷۰ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

به مناسبت ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی پیام افراد و تصاویری منتخب از ایشان+پیام رهبر معظم انقلاب آیت الله العظمی خامنه ای






🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب  اسلامی در پی ارتحال آیت‌الله #هاشمی_رفسنجانی

▪️بسم‌الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم.

▫️فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به #پنجاه_و_نه_سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد.

▪️اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.

▫️او نمونه‌ی کم‌نظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.

▪️سالها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است.

▫️با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.

▪️اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.

▫️غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.

غفرالله لنا و له
سید علی خامنه‌ای
 ۱۹ دی‌ماه ۱۳۹۵







۲۰ دی ۹۵ ، ۰۸:۵۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من،یک شهروند معمولی


معمولی بودن !
معمولی بودن در زندگی، میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد.
مثلا:
شاگرد معمولی بودن، قیافه معمولی داشتن، دونده معمولی بودن، نقاش معمولی
بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن .معمولی

مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن

...
منظورم از "معمولی" همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و
در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.

فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ای است که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و
هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.
من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی
معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنار گذاشتم. این کنار کشیدن زمانی بود که
همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره معلم مان را کوبید
کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او
بکشم.
حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و پیگیری من خیلی با
نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی
بودن را تحمل نکنم.
آن روزها آنقدر ضعیف بودم که با شاخص های "ترین" زندگی کرده و خود را
مقایسه می کردم. و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند.

شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام
که می خواست اگر دست به گچ بزند، آن گچ حتماً بایستی طلا شود. یک توانای
مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد.
اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی
باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند، نه
غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از
رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها
را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (
سقوط) در لایه آدم های "معمولی". و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از
دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با
"ترین"هایم به رسمیت بشناسند. از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می
گذارم و
به خود معمولیم عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق
بورزند.


۱۹ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

#نخند

#تلنگر



کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود: به کارم نخند ، محتاج روزگارم...

نخند...

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !

به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند...

نخند که دنیا ارزشش را ندارد...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند...

خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند !


۱۹ دی ۹۵ ، ۱۰:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یوسف باش

ﭘﺪﺭﻡ میگفت:

ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ!!!
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺸﻪ ﭼﮏ ﻧﻮﯾﺲ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ!!!

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻫﺎﺵ ،
ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ؛ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﻮﻧﻪ
*ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒﺰ ﻣﯿﺪﻥ؛
*ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺷﻮﻧﻪ؛
ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩﻩ ،
                  ﺗﻮ " ﯾـﻮﺳـﻒ "ﺑﺎﺵ !!!

ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻢ ﺳﯿﺦ ﺷﺪ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻡ

ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻔﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴﺖ؛


ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻢ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ " ﯾـﻮﺳـﻒ " ﺑﺎﺷﻢ




۱۹ دی ۹۵ ، ۰۹:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

۵ دلیل برای اینکه نباید به رابطه های گذشته برگردیم..‌!!!


گاهی‌اوقات ما جذب کسانی می‌شویم که با ما بد بوده‌اند. هرقدر هم که این افراد با ما بدرفتاری کرده باشند، باز هم دوستشان داریم. ولی چه چیز باعث می‌شود که توانایی مقاومت دربرابر این افراد را نداشته باشیم؟ جذابیت آنها برای ما همیشگی است و عذرخواهی‌ها و وعده‌هایشان تمامی ندارد. حتی بعد از اینکه آنها را ترک می‌کنید، وسوسه برگشتن به آنها دیوانه‌تان می‌کند. در زیر به ۵ دلیل مهمی اشاره می‌کنیم که می‌گوید چرا نباید به این رابطه‌های مسموم برگردید.

۱) آنها هیچوقت تغییر نخواهند کرد.

قسم می‌خورند که عوض شده‌اند و شما هم به خودتان می‌گویید که اینبار همه چیز متفاوت خواهد شد. ولی این احتمال وجود دارد که همه چیز دقیقاً مثل دفعه قبلی پیش رود. آدم‌ها به‌ندرت عوض می‌شوند و تغییر می‌کنند. به جای اینکه چشمانتان را ببندید و به امید بهترین‌ها باشید، بایستید و «نه» گفتن را یاد بگیرید. خوشبینی شما هیچ کمکی به تغییر اوضاع نمی‌کند

۲) شما هیچوقت برایشان اولویت نخواهید بود.

نیازها و احساسات شما همیشه در انتهای لیست اولویت‌های اوست. رابطه شما همیشه برای او انتخاب دوم است و معمولاً برای وقت گذراندن با شما وقتی ندارد. رابطه شما فقط برای تقویت اعتمادبه‌نفس او و برطرف کردن نیازهایش است و احساسات شما مدام خدشه‌دار می‌شود.

۳) هیچوقت نمی‌توانند خوشحالتان کنند.
لازم نیست با کسی وقتتان را بگذرانید که شما را پایین می‌آورد، تحقیرتان می‌کند یا با شما مثل فردی دم‌دستی رفتار می‌کند. یک رابطه سالم باید برای هر دو طرف همراه با لذت باشد، نه اینکه بیشتر به شما حس تنها بودن را منتقل کند.

۴) باید گذشتن و فراموش کردن را یاد بگیرید.
برگشتن به یک رابطه، باوجود بد بودن آن، به نظر آرامش‌بخش می‌رسد. همه ما آشناییت را با راحتی مرتبط می‌دانیم و برای راحتی سعی می‌کنیم با چیزها یا کسانی که می‌شناسیم ارتباط برقرار کنیم. ولی این یک چرخه شوم تمام‌نشدنی از درد و دلشکستگی برایتان به ارمغان خواهد آورد. برگشتن به عادت‌های قدیمی بسیار ساده است ولی دیر یا زود، متوجه می‌شوید که برای بقا، باید یاد بگیرید که بگذرید و فراموش کنید.

۵) شما سزاوار بهتر از اینها هستید.
هیچوت نباید با چیزی که کمتر و پایین‌تر از لیاقت و شایستگی‌مان است راضی شویم. افراد معمولاً بعد از یک رابطه مسموم تصور می‌کنند که مستحق بدرفتاری هستند. علاوه بر این، کم‌کم شروع به مقصر دانستن خودشان برای مشکلات موجود در رابطه‌قبلی می‌کنند. ولی برای اینکه خودتان را به طور واقعی از کسی که اذیتتان کرده است، آزاد و رها کنید، باید یاد بگیرید که دست از متهم کردن خودتان بردارید. سعی کنید درک کنید که نباید بدرفتاری‌های دیگران را تحمل کنید.

بیرون آمدن از یک رابطه سخت است. ولی مقابله با وسوسه برگشتن به کسی که اذیتتان کرده است، سخت‌تر هم می‌تواند باشد. به دست آوردن کنترل دوباره روی رفتاری که با شما می‌شود قدم مهمی در یادگیری دوست‌داشتن دوباره است.
خیلی مهم است که درک کنید هر اتفاقی هم که بیفتد، خوشبختی شما در دستان خودتان است.
#روانشناسی

۱۹ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من مشکل گشا


گاهى  نخواستن در یک لحظه اتفاق میفتد.
در یک لحظه بارِ همهء خواستن و دوست داشتنت را زمین میگذارى و دیگر زورت به بلند کردنش نمیرسد.
مثل وقتى که میشنوى: "نذار مهمونت معذب باشه"
و تو را انگار با مسلسل به رگبار میبندند.

یا اینکه "تا وقتى نزدیک من نیستى حرف نزن"
و همه چیز در دلت تمام میشود.
 خواستن و دوست داشتن رنگ از رخشان میپرد.
دوستى ات هم تمام میشود.

یا مثلاً "آره من بیشعورم، تو ببخش"
و بخشش معنى اش را از دست میدهد.
همهء اینها در یک لحظه اتفاق میفتد.

مثل دیدن چشمانت که برق و جانِ همیشه را ندارند.
مثل دوستت دارمى که مدتهاست نه شنیده و نه دیده میشود.
مثل خانه اى که شور و گرمىِ خانه را ندارد.
مثل من، وقتى از خواستن و دوست داشتن، خالى شدم و خالى ماندم.
جاىِ آن خالى را، جاى آن حجم از خواستن و دوست داشتن را در من دیگر همان چیز قبلى پر نمیکند.
دیگر شنیدن دوستت دارم از زبانت دلگرمم نمیکند.
دیگر نمیتوانم فکر کنم دلت بودنم را میخواهد وقتى میگویى "باش"

میان صفحهء وسیع دوست داشتنم حفره هایى هست. حفره هایى که میبینمشان، میشناسمشان، و دوست دارمشان!
حفره هایى که انگار نه فقط در دلم، که در نگاهم هم هستند. انگار کن که وقتى به تو نگاه میکنم، تو را دیگر نه مثل همیشه، که حفره حفره میبینم.
سوراخ سوراخ و ناقص.
اینها همه از قدرت کلمات است که وقتى با شتاب از کمان در میروند
میشنویشان و یک چیزى ته دلت میسوزد.
ناگهان و پر شتاب.
آنقدر که فرصت نمیکنى بگویى "آخ"

گاهى در لحظه اتفاق میفتد نخواستن.
در همان لحظه که کلمات امان ندادند بگوییم "آخ"
فقط به خودمان آمدیم و دیدیم حفره حفره ایم و دوست داشتنمان زخم خورده است، آماس کرده و ملتهب است.
تیمارش میکنیم که خون نریزد حداقل از زخمهایش.
با پادرمیانىِ جادوىِ زمان، خونش بند میآید، التهابش از بین میرود، ورمش میخوابد، اما جایش میماند.
این را وقتى میفهمى که میخواهى دوباره دوست بدارى و نمیتوانى.
درست تر شاید این است که بگویم مثل قبل نمیتوانى.
شکل و نوع و جنس دوست داشتنت تغییر میکند.


من امروز، تیرهاىِ بزرگِ به جان نشستهء دیروزم را نه اینکه دوست بدارم، اما به یاد دارمشان.
آنها یادگار و یادآور نقطه هاى عطف من و زندگى من اند.
یادگار همهء آن لحظه هایى که به چلهء دل نشستند.
با تمام جزئیات.
حالا خودِ سخت جانم را به جان دوست میدارم و بابت اینهمه مقاومت و همراهى محکم به آغوشش میکشم.
خودم خوب میداند که اگر نداشتمش، زندگى بدون این حجم از دیوانگى، ذوقى چنان نداشت که هیچ، چیزهاى خوبِ زیادى را کم میداشت.

۱۹ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ما با تصوراا ذهنی خودمان قضاوت میکنیم...!!!

امروز سوار یه تاکسى شدم
صد متر جلو تر یه خانمى کنار خیابون ایستاده بود
راننده ى تاکسى بوق زد و خانم رو سوار کرد
چند ثانیه گذشت
راننده تاکسى : چقدر رنگِ رژتون قشنگه
خانم مسافر: ممنون
راننده تاکسى : لباتون رو برجسته کرده
خانم مسافر سایه بون جلوىِ صندلى راننده رو داد پایینُ لباشو رو به آینه غنچه کرد.
خانم مسافر: واقعاً؟؟!
راننده تاکسى خندید با دستِ راست دستِ چپِ خانم مسافر رو گرفتُ نگاه کرد
راننده تاکسى : با رنگِ لاکتون سِت کردین؟! واقعاً که با سلیقه این تبریک میگم
خانم مسافر:واى ممنونم..چه دقتى معلومه که آدمِ خوش ذوقى هستین
تلفنِ همراه من زنگ خورد و اون دو نفر گرمِ حرف زدن بودن..
موقع پیاده شدن راننده ى تاکسى کارتش رو داد به خانم مسافرُ گفت هرجا خواستى برى،اگه ماشین خواستى زنگ بزن به من..
خانم مسافر کارت رو گرفت یه چشمکِ ریزى هم زد و رفت..
اینُ تعریف نکردم  که بخوام بگم خانم مسافر مشکل اخلاقى داشت یا راننده تاکسى...
فقط میخواستم بگم..
تویه این چند دقیقه ممکنه کمتر کسی  از ما به ذهنش رسیده باشه
که راننده ى تاکسى هم یک خانم بود..



ما با تصوراتی که تو ذهنِ خودمونِ  قضاوت میکنیم


۱۹ دی ۹۵ ، ۰۸:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بی حسی

بارون نمیومد ولی هوا خیلی دل بود
گفتم برم بیرون یه قدم بزنم ، یه نفس بکشم!
زدم بیرون
از کجا تا کجا رفتم تو یه خیابونی که چراغ داشته باشه...درخت داشته باشه...یجوری باشه که آدم هوس کنه قدم بزنه.
رفتم تو خیابون...
دیدی یه وقتایی گریَت نمیادو زور میزنی گریت بگیره؟
داشتم زور میزدم تا یه حس و حال کوچیکی تو دلم بجوشه!
نه...نبود هیچ حسی!
یکم نگا کردم به آدما
دلم واسه خودم تنگ شد، گوشه ی لبمو کج کردمو سرمو تکون دادم که چته لامصب؟!
جواب نداشتم واسه خودم
سریع سوار تاکسی شدمو برگشتم خونه.
به حرفای راننده تاکسی ام فقط سرمو تکون میدادم!
رسیدم خونه و بدون اینکه موسیقی گوش کنم رفتم که بخوابم
خودمو جمع کردم و لاحافو انداختم رو سرمو یه آه بلند از ته دلم کشیدم.
خیلی دلم تنگ شد واسه اینکه دلم تنگ شه واسه کسی...!
گوشی رو چک کردم اما فقط چون آلارمشو تنظیم کنم
که صبح خواب نمونم...همین!


۱۹ دی ۹۵ ، ۰۸:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تئوری پنجره شکسته

نظریه پنجره شکسته چیست؟


ساختمان خالی از سکنه‌ای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است تصور کنید. مشاهده‌های علمی نشان می‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.
پس شیطنت شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند و ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه این روند می‌تواند منجر به ورود میهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند. اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم.
توصیف فوق، خلاصه‌ای است از یک نظریه جرم شناسی به نام «پنجره شکسته».
نظریه‌ای که در دهه هشتاد و نود میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم‌خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به حساب می‌آمد سر و سامان بدهد.
شهرداری نیویورک، در اولین اقدام خود به بازسازی واگن‌های مترو پرداخت و دستور داد تا واگن‌هایی که طی روز با اسپری رنگ، نوشتن یادگاری و... آسیب می‌بینند، شبانه از خط خارج شوند و تاصبح روز بعد رنگ‌آمیزی و تعمیر‌شده
به خط برگردند.
در واقع همه اینکارها یک پیغام داشت:
حواسمان به همه چیز هست و هیچ خلافی رو تحمل نمیکنیم واین چنین شد مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن ترین متروهای جهان شد .
اکنون استفاده از تئوری پنجره شکسته در زندگی شخصی، تربیت کودک و تجارت و کسب و کار،کارایی دارد.
پنجره های شکسته رو بیابیم و تعمیر کنیم مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد.
پنجره های شکسته کار و زندگی ما کجاها هستند؟
تا حالا بهش فکر کردیم؟!
 

۱۹ دی ۹۵ ، ۰۸:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر زمان به عقب برگردد

اگر زمان به عقب برگردد...

از هشت‌سالگی به کلاس زبان انگلیسی می‌روم
اجازه نمی‌دهم رنگ کفش‌هایم را بزرگترها انتخاب کنند
پفک و چیپس نمی‌خورم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

در اردوهای مدرسه بیشتر می‌خندم
زنگ ورزش را جدی می‌گیرم
بی‌خیال مدیر و ناظم، ابروهایم را تمیز می‌کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

بیشتر پیاده‌روی می‌کنم
یوگا تمرین می‌کنم
از حافظ و سعدی و مولانا بیشتر می‌خوانم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

گران و مرغوب اما اندک خرید می‌کنم
از کافه رفتن کم می‌کنم و می‌گذارم روی دفعات مراجعه به شهر کتاب
سینمای کلاسیک جهان را دنبال می‌کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

حساب پس‌انداز باز می‌کنم
به جای بحث با مردم به آنها لبخند میزنم و مهم نیست حق با چه کسی باشد
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم...

👤

۱۹ دی ۹۵ ، ۰۸:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ترمز هواپیما چگونه کار می کند؟



ترمز هواپیما چگونه کار می کند؟
شاید جالب باشد که اطلاعاتی درباره ترمز های هواپیما داشته باشید و بدانید که این وسیله غول پیکر چگونه سرعت خود را کاهش می دهد.

سیستم ترمز هواپیما چگونه کار می کند؟
هواپیماهای مسافربری با داشتن موتورهای بسیار قدرتمند جت، آمادگی لازم را برای حمل وزن‌های بالغ بر صدتنی مسافر و بار با سرعت‌های بالا دارند. در مورد افزایش سرعت، ضمن افزودن سوخت ورودی به موتورها و بهره‌گیری از قوانین نیوتنی برای پیش بردن هواپیما به جلو بحثی نیست. اما برای کاهش سرعت در آسمان یا متوقف کردن این غول آهنی روی زمین، سیستم‌های متفاوتی وجود دارد.

بالچه‌های کوچکی روی بال‌ها یا بخش انتهایی هواپیما نصب شده است. با استفاده از نیروی هیدرولیک، این بالچه‌ها که به آنها اسپیدبریک یا اسپویلر گفته می‌شود، با درجه انحنای از پیش تعیین شده‌ای باز شده، باعث انحراف جریان هوای صاف روی بال‌ها و بدنه هواپیما می‌شود. از این قابلیت برای کاهش سرعت یا ارتفاع می‌توان استفاده کرد. اما روی زمین و برای متوقف کردن هواپیما بعد از نشستن، غیر از سیستم اشاره شده که کمک شایانی به تولیدنشدن نیروی برا توسط بال‌ها و جلوگیری از پرواز دوباره و ناخواسته هواپیما می‌کند، سیستم‌های دیگری نیز برای نگهداشتن هواپیما در یک فاصله کوتاه روی باند تأثیرگذار هستند.

ریورسر همان چیزی است که باعث می‌شود نیروی پیشران تولید شده توسط موتورها به جای پیش بردن هواپیما، این بار برعکس و بر اثر اعمال به سمت جلو، سرعت هواپیما را کاهش دهد و در سرعت‌های زیاد آن را به عقب برانند. صدای غرش موتورها پس از تماس چرخ‌ها روی زمین ناشی از استفاده از همین سیستم است.

ترمز به معنی آنچه در خودروها مشاهده می‌کنیم، در هواپیما نیز وجود دارد. پدال‌های بزرگ زیر پای خلبانان به صورت جداگانه همان کار ترمز را انجام می‌دهند. تفاوت نخست سیستم ترمز هواپیما با خودرو در این است که خلبان می‌تواند با فشردن بخش بالای پدال‌ها به صورت مستقل، ترمزهای دو سمت هواپیما را فعال کند. ولی در خودروها تنها یک پدال ترمز وجود دارد و وقتی راننده اقدام به توقف خودرو می‌کند، سیستم ویژه‌ای با تقسیم نیروی مساوی میان چرخ‌ها، موجب ایستادن خودرو بدون لغزش به طرفین می‌شود.

مانند آنچه در رانندگی با یک خودرو قابل لمس است، هرچقدر سطح خیابان و جاده پوشیده از برف، آب یا یخ بوده و میزان تماس لاستیک با سطوح معابر کم باشد، متوقف کردن آن در فاصله کم و بدون لغزش نیز دشوارتر و خطرناک‌تر خواهد بود. حالا فرض کنید هواپیمایی چند ده تنی با سرعت زمینی نزدیک به 250 تا 300 کیلومتر بر ساعت می‌خواهد روی باندی پوشیده از برف و یخ فرود بیاید.

وزن زیاد آن در لحظه نخست با فشار زیاد باعث عدم انحراف هواپیما می‌شود و به کنترل آن روی زمین کمک می‌کند. اما با کاهش سرعت پس از تماس چرخ‌ها و نیروی بازدارنده ریورسر، خلبان با فشردن پدال‌های ترمز ضمن کمک به کم کردن سرعت هواپیما، از انحراف آن به طرفین نیز جلوگیری می‌کند. به دلیل جدا بودن ترمز طرفین هواپیما و احتمال فشار نامساوی پدال‌ها، یک سیستم جلوگیری از لغزش باعث می‌شود هواپیما بدون سر خوردن جانبی روی سطوح لغزنده بایستد.


۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۵۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

با این روش های علمی به آرامش برسید

با این روش های علمی به آرامش برسید

کلید یک ذهن آرام، بدن آرام است. نتایج تحقیقات دانشگاه پزشکی هاروارد نشان میدهد که بدن آرام به نوبه خود سیگنال های ارامش وکمک به کاهش تنش های روانی را به بدن ارسال میکند. یکی از راه های آرامش بدن، ورزش است.
سیمین نوربخش: سخت کار کردن در روز و خود را غرق مسوولیت کردن و اجازه مانور دادن به استرس در زندگی بسیار آسان است. اما بنظر میرسد که غلبه بر این استرس ها به صورت تصاعدی دشوارتر میشود. بنابراین اگر شما به دنبال یک راه برای فرار از این وضعیت هستید ما در این مطلب به شما چند راه حل علمی پیشنهاد خواهیم کرد. پس با ما همراه باشید.

1. ماساژ
بله، قطعاً گرفتن یک ماساژ یک راه بسیار خوب برای استراحت و از بین بردن استرس است. مطالعه کوچکی برای بررسی اثرات ماساژ را در دانش آموزان ژاپنی که برای امتحان آماده می شدند انجام شد. نتایج آزمایش سطح پایین کورتیزول، هورمون مرتبط با استرس را نشان میداد. اما از آنجا که این تحقیق در سطح کوچک انجام شده است به طور جامع قابل استناد نیست.

2. مدیتیشن
در بسیاری از مطالعات تفکر عمیق و مدیتیشن، یک ایده بسیار خوب برای استراحت و آرامش دیده می شود. با تحقیق بر روی افرادی که مبتلا به اضطراب هستند مشاهده شده که یکی دیگر از اثرات مراقبه کمک به ضد افسردگی و اضطراب است.

3. ورزش منظم
کلید یک ذهن آرام

ادامه مطلب...
۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

7 عادت اثبات شده برای بهبود انگیزه

7 عادت اثبات شده برای بهبود انگیزه نوشیدن قهوه ممکن است ایده خوبی برای شاداب بودن در تمام طول روز باشد، اما کافیین موجود در آن باعث عوارض جانبی خواهد شد و مضر خواهد بود. برای حفظ شور و هیجان کاری به بهبود انگیزه درونی خود نیاز دارید.

خوشبختانه، علم در این رابطه راه‌حل‌هایی را برای بهره‌برداری و حفظ ذخایر بدنی شما ارایه کرده تا بتوانید انگیزه روزانه خود را بهبود دهید.
تفاوت ایجاد کنید
اگر تجارت خود را به امید ایجاد یک تغییر در دنیا آغاز کرده‌اید، باید سطح خود را بالا نگه دارید و این عادت را در خود ایجاد کنید که انگیزه کافی برای حرکت رو به جلو داشته باشید.
طی پژوهش انجام گرفته در دانشگاه میشیگان، هنگامی که کارکنان مخابرات در تلاش بودند تا جمع‌آوری کمک‌های مالی را بالا ببرند، بعد از یک گفتگوی انگیزشی با دانشجویانی که تنها در عرض چند دقیقه از حامیان مالی بهره‌مند شده بودند، توانستند تا ۱۷۱ درصد این مقدار را افزایش دهند.
در صورتی که از میزان تفاوت ایجاد شده توسط شغل خود آگاهی کافی ندارید، انجام کاری مشابه را در نظر داشته باشید. برای این منظور با مشتریانی صحبت کنید که از محصول شما استقبال می‌کنند. همچنین می‌توانید بازخورد فعالیت خود را از مدیرتان درخواست کنید. اگر تلاش‌های فعلی شما تاثیر مورد نظر را در پی نداشته‌اند، باید بدانید که برای تغییر شغل یا شروع کسب و کار جدید هیچ وقت دیر نیست.
به خودتان جایزه بدهید!
شاید از دانستن این نکته تعجب کنید، اما باید بدانید که

ادامه مطلب...
۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

افراد چگونه پیر می شوند؟

افراد چگونه پیر می شوند؟

مطالعات محققان دانشگاه بوستون نشان می دهد با استفاده از الگوی نشانگرهای زیستی می توان نحوه پیرشدن افراد و خطر ابتلا به بیماری های مرتبط با سن را پیش بینی کرد.
مطالعات محققان دانشگاه بوستون نشان می دهد با استفاده از این الگوی نشانگرهای زیستی می توان نحوه پیرشدن انسان و تغییرات عملکرد شناختی و فیزیکی مرتبط با افزایش سن، طول عمر و بیماری های مرتبط با افزایش سن از قبیل حمله قلبی، سکته مغزی، دیابت نوع 2 و سرطان را پیش بینی کرد؛ از طرفی می توان پیش بینی کرد چه افرادی با افزایش سن از سلامت بیشتری برخوردارند.
محققان برای این آزمایش نشانگر های زیستی حدود پنج هزار شرکت کننده را بررسی کردند. نشانگر های زیستی به مواد شیمیایی موجود در خون گفته می شود. نتایج نشان داد الگوی 19 نشانگر زیستی حدود نیمی از شرکت کنندگان متوسط بود؛ ولی گروه کوچکی از شرکت کنندگان، الگوهای ویژه ای داشتند که از الگوی استاندارد انحراف داشت و حاکی از احتمال افزایش نرخ شرایط خاص پزشکی، سطح عملکرد فیزیکی و خطر مرگ پس از هشت سال بود.
محققان در طول این آزمایش، موفق به شناسایی 26 نشانگر زیستی پیش بینی کننده نحوه پیری شدند.
نتیجه این مطالعه راهکارهای با ارزشی را در زمینه روش های درمانی جدید و مورد نیاز و ساخت داروهای کارآمد در اختیار محققان قرار می دهد.
نتایج این تحقیقات در نشریه Aging Cell منتشر شده است.




۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

این مطلب را بخوانید و به زن بودن خود افتخار کنید!

این مطلب را بخوانید و به زن بودن خود افتخار کنید!

آیا به زن بودن خودتان افتخار می‌کنید؟ اگر اینطور است با خواندن این مطلب خوشحال‌تر و راضی‌تر از جنسیت خود خواهید شد. اما اگر اینطور نباشد، متوجه خواهید شد که چرا باید به زن بودن خودتان ببالید! زن بودن مزایای فوق‌العاده‌ای دارد؛ مزایایی که با آنها به دنیا آمده‌اید و باید قدرشان را بدانید.


۱. مهربان‌تر بودن
زن‌ها به طور طبیعی موجوداتی مهربان‌تر، دلسوزتر و صبورتر هستند. آنها با دردها و ناراحتی‌های دیگران به خوبی همدردی کرده و برای آرام کردن دیگران تلاش می‌کنند.

۲. داشتن احساساتی قوی‌تر
زن‌ها در مقایسه با مردها احساساتی قوی‌تر دارند. آنها از سنین بسیار کم با مشکلات درونی و بیرونی بسیاری مواجه می‌شوند که باعث قوی‌تر شدن آنها می‌شود. این توانایی به آنها قدرت می‌دهد بتوانند با هر مشکلی روبه‌رو شوند.

۳. توانایی انجام چند کار به صورت همزمان
زن‌ها از عهده هر کاری برمی‌آیند. می‌توانند یک سازمان را اداره کنند، یک دولت را بچرخانند و یا بر دنیا حکومت کنند و در آن واحد، در خانه خودشان هم بالاترین کارایی را داشته باشند. آنها بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که خانواده‌شان به چه چیزهایی نیاز دارد و برآوردن نیازهای آنها اصلی‌ترین اولویت زندگی خانم‌هاست.

۴. ستون‌های قدرت
زن‌ها ستون‌های قدرت و حمایت برای خودشان و اطرافیانشان هستند. تعداد مادرانی که به تنهایی از فرزندانشان مراقبت می‌کنند بسیار بیشتر از پدران است و همین نشان‌دهنده توانایی آنها در انجام کارهای مختلف بدون حمایت و پشتیبانی دیگران است. همچنین می‌توانند خانواده و اطرافیانشان را هم از این حمایت و پشتیبانی خود بهره‌مند کنند.

۵. زیباتر بودن
زن‌ها به طور طبیعی زیباتر از مردها هستند. آنها با هوش خارق‌العاده‌ای که در زیبا نگه داشتن خود دارند، بسیار جذاب‌تر به نظر می‌رسند.

۶. توانایی برگرداندن سرها به سمت خود
زن‌ها این قدرت را دارند که صدها سر را بخاطر زیبایی، هوش یا توانایی‌های استثنایی خود به سمت خود برگردانند. حتی ممکن است همه این ویژگی‌ها را در کنار هم داشته باشند.


۷. توانایی دوباره برخاستن و جنگیدن
خانم‌ها موجوداتی حساس هستند و خیلی سریع ناامید می‌شوند و آسیب می‌بینند. اما این قدرت را دارند که خیلی زود بر طوفان‌های زندگی غلبه کرده و برای موفقیت در هر کاری دوباره از جایشان برخیزند و تلاش کنند.

۸. توانایی حیات بخشیدن به یک انسان دیگر
زن‌ها توانایی بینظیری دارند که آن به دنیا آوردن یک انسان دیگر است. انسانی که بیشتر از هر کس از او مراقبت خواهند کرد، برایش فداکاری‌ها خواهند کرد و به او عشق خواهند داد. فرزند بخشی از وجود آنها و درواقع مهمترین بخش آن خواهد شد و هر کاری برای خوشبختی او انجام خواهند داد.

۹. داشتن کارایی بالاتر
دنیای مردانه‌ای است اما همانطور که می‌بینید خانم‌ها همه تلاششان را به کار بسته‌اند تا در جامعه، اجتماع و خانه کارایی بالاتری از خود نشان دهند.

۱۰. توانایی بازی کردن در نقش‌های مختلف
خانم‌ها نقش‌های زیادی دارند و برخلاف آقایان این نقش‌ها فقط اسم و موقعیت نیستند. هرکدام از این نقش‌ها روحی در خود دارند و به نوبه خود پراهمیت هستند.
صرفنظر از کلیشه‌ای که جامعه به زن‌ها می‌چسباند، آنها با هر برچسبی که از جامعه دریافت می‌کنند، قوی‌تر می‌شوند. از اینکه زن هستید به خودتان ببالید و احساس قدرت کنید!





۱۷ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰