کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

۱۷۰ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

اعتبار خدا

به بهلول گفتن:
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ.
ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.
ﮔﻔﺘند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ.
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجریهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟

۲۳ دی ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تماس لمسی و فیزیکی در زوجین

همه ما انسانها به شدت نیاز به تماس لمسی داریم ، پژوهشهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد کارهای ساده ای نظیر گرفتن دست یکدیگر یا ماساژ پشت میتواند اضطراب را کاهش داده و یا حتی اضطراب های مربوط به اختلالات بدنی را نیز کم کند.زن و شوهر ها معمولاً بعد از مدتی از آغاز زندگی مشترک از یکدیگر دور میشوند و فراموش میکنند که موقع سلام یا خداحافظی یکدیگر را ببوسند یا دست در دست یکدیگر بگذارند.
در زندگی همسرانی که روابط زناشویی آنها در حالت بحرانی است ، تماسهای ساده روزمره که برای دوام زندگی زناشویی ضروری است وجود ندارد.
لطفاً به این مساله توجه کنید که من در مورد روابط ج نسی صحبت نمیکنم بلکه موضوع در مورد نوازش های ساده بین دو نفر میباشد.وقتی که فرد در معرض محبت های ساده انسانی به شکل نوازش قرار میگیرد ، تغییرات قابل توجهی در اخلاق و رفتار و حتی سلامت فرد ایجاد میشود.
افراد مختلف نظرات متفاوتی در مورد ابراز محبت به همسر در برابر دیگران دارند و این نظرات از خانواده و محیط و احساس افراد در مورد بدنشان سرچشمه میگیرد ، من توصیه نمیکنم که شما با ابراز محبت به همسر خود در برابر دیگران خود را در وضعیتی که دوست ندارید قرار دهید بلکه توصیه من این است که متوجه احساسی که از دست در دست همسر گرفتن و یا به آغوش کشیدن او دارید باشید. در این مقاله در مورد تماس غیر ج نسی صحبت میکنیم ، نوازش کردن راهی برای افزایش صمیمیت است و میتواند بسیار آرامش بخش باشد.


سعی کنید علایق و رفتارهای خود در مورد تماس فیزیکی و نوازش کردن را دریابید و با همسرتان در این مورد صحبت کنید و اگر احساس میکنید که زندگی تان در این مورد دچار کاستی است تلاش کنید تا آنرا تغییر دهید.بدون برنامه ریزی قبلی دست همسرتان را در دستان خود بگیرید و بیش از زمان معمول او را در آغوش خود نگه دارید و سعی کنید هر روز با همسرتان به نحوی انواع تماسهای فیزیکی را داشته باشید ، ممکن است از نتایجی که این کار برایتان به ارمغان می آورد شگفت زده شوید.والبته ارامشی که از تکرار تماس فیزیکی برای شما وهمسرتان ایجاد میشودنشاط را هم برایتان به ارمغان می اورد در مسیر رشد وتعالی خود وخانواده بهره ببرید .

۲۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ازدواج، درمان مشکلات شخصیتی و اعتیاد و ... نیست!

ازدواج، درمان مشکلات شخصیتی و اعتیاد و ... نیست!

 
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات زندگی هر فرد است و این تصمیم مهم نیازمند رشد وآمادگی فردی در ابعاد جسمانی،شناختی،هیجانی و اجتماعی است که در ادامه به بیان برخی از آنها می پردازیم:
سن آمادگی ازدواج در افراد مختلف متفاوت است، اساسا بلوغ فکری که به همرا خود شایستگی عقلانی،تعهد،مسوولیت پذیری و تعادل هیجانی میاورد در برخی تاحدود 25 سالگی یا بالاتر به وجود نیامده است، لذا سن آمادگی ازدواج در همه یکسان نیست.
اغلب مطالعات نشان داده است زوج های جوان شانس کمتری برای ازدواج موفق دارند.زوج های جوان با مشکلاتی از قبیل دخالت خانواده ها و مشکلات اقتصادی و مسکن و تفاوت های فرهنگی بیش تری مواجه هستند.
عامل موثر بعدی در ایجاد یک ازدواج موفق سلامت عمومی به معنای عدم ابتلا به بیماری های جسمی و روانی و اعتیاد است.
درباره ناتوانی ها و بیماری های خاص و سخت درمان و برخی اختلالات حسی و حرکتی که کنترل آن ها مستلزم درمان و توانبخشی مستمر است،پنهان نکردن آن و آگاهی طرفین از وضعیت سلامت عمومی یکدیگر امری مهم و ضروری است هرچند شیوه آگاه کردن باید با نظر مشاور باشد.
سابقه بیماریهای روانی و اختلالات شخصیتی یکی از ملاحظات مهم در تصمیم ازدواج است که متاسفانه برخی از خانواده ها به ازدواج به عنوان دارویی برای اینگونه مشکلات مینگرند! که در بسیاری از مواقع نه تنها مشکلات فرد بهبود نمی یابد بلکه در نتیجه تنش های حاصل از اختلافات زناشویی و بین فردی تشدید میگردد و منجر به ناکامی در ازدواج خواهد شد.
طرفین ازدواج میبایست آمادگی لازم روانی و هیجانی را داشته باشند و این بدین معنی است که: توانایی در برقراری ارتباط، ابراز محبت،بیان عواطف،واکنش متعادل به هیجانات منفی همچون خشم،توجه و پاسخ متناسب به عواطف وهیجانات طرف مقابل،توانایی همدلی و تعهد در فرد وجود داشته باشد.
عامل تعیین کننده بعدی در ازدواج، آمادگی شناختی است که به معنای داشتن قدرت تشخیص، فهم ودرک وتجزیه وتحلیل صحیح مفاهیم،اتخاذ تصمیم های متناسب با موقعیت ها و شرایط،استقلال فکری و انتظارات واقع بینانه میباشد که بسیاری از این موارد با آموزش مهارتهای زندگی ایجاد میگردد که در آینده به برخی از این مهارتها و نحوه آموزش آنها پرداخته خواهد شد.

۲۲ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دنیای مان


احساس می کنم ابعاد دنیا برایم تنگ شده است.جا نمی شوم در این حجم کوچک و وهم انگیز.خیلی چیزها را در سایز و اندازه ی من نساخته اند، حسم شبیه وقت هایی است که کفش دلخواهم را پشت ویترینی پیدا کرده ام و فروشنده سایز پایم را تمام کرده است یا پیراهنی که مدت ها بوده دنبالش می گشتم الان تنها از آن یکی موجود است آن هم در ویترینی که فروشنده دلش نمی خواهد دست به ترکیبش بزند و پیراهن دلخواه من را با یکی دیگر جایگزین کند.
حالم شبیه آدم هایی است که آخرین اتوبوس مقصدشان را در شبی تاریک و عمیق و سراسر ترس از دست می دهند و در سیاهی مطلق شب به ذهنشان نمی رسد چگونه به خانه برگردند.
شاید هم حال کسی را دارم که در لحظه ی پیاده شدن از تاکسی می فهمد کیف پولش را جا گذاشته است.زمان برای من آبستن اتفاقات ناگزیر است  انگار عادت دارد به انگشت به دهان نگه داشتن من.
این روزها زیاد کم می آورم.ژن های معیوب و کمتر غالب جامعه زیاد در من بروز پیدا می کند.
مثل موش های آزمایشگاهی به کوچکترین چیزی واکنش نشان می دهم ، زیاد مورد آزمون قرار می گیرم و دقیقا آنچه نباید بروز پیدا کند ،غالبا در من بروز پیدا می کند.
این منم این روزها که انتظار هر چیزی را دارم و اصل غافلگیری زمان با وجود من بدجوری زیر سوال می رود.
وقتی به دنیا می آییم با خودمان این شیر یا خط ها را به دنیا نمی آوریم، اما گاهی درست وسط هاگیر و واگیر زندگی همه چیز خلاف میل تو تغییر جهت می دهد، خط می خواهی شیر می آوری، آچمزت می کند زندگی و بعد تو با خودت فکر می کنی از چار دیواری خودت کجا فرار کنی بهتر است.
این روزها دارم فکر می کنم صندوقچه ی شانس هر کدام از ماها جایی گم و گور شده است، با هم قاطی شده است وقتی داشتیم از آن بالا می آمدیم پایین،کسی محتویاتش را جابه جا کرده است وقتی هنوز ما خواب بودیم شاید.لیوان ها را جابه جا کرده اند و تو یکی از لیوان های پوچ را برداشته ای و تمام
#زهرا_کمالی

۲۲ دی ۹۵ ، ۰۸:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یک لحظه تا عاشقی


در شلوغی هفتِ عصرِ زیر پلِ سیدخندان، پانزده – بیست قدمی دور شد و ناگهان برگشت.
 با چشم‌هایش دنبالم گشت. دید که هنوز نگاهش می‌کنم، برگشت و رفت.
 بعدها گفت که می‌خواسته برایم دستی هم تکان بدهد.
«پس چرا ندادی؟»  «نمی‌دانم، هومم… شاید فکر کردم خوشت نیاید.»

خوشم می‌آمد اگر دستش را تکان می‌داد. در دم عاشقش می‌شدم. دست تکان نداد.عاشقش نشدم.

لامصب، عاشقی یک لحظه است فقط. اتفاق افتاد، افتاد؛ نیفتاد، با آن لحظه به ابدیت پیوسته است.
فقط می‌ماند تصویر آن آدم، در آن هیاهوی درهم‌تنیدگی‌ِ آدم‌های عجولِ سرگردانِ هفتِ عصرِ زیر پلِ سیدخندان: چیلیک!
 تصویر عکس می‌شود، قاب می‌شود و می‌رود کنار تصویرهای ماندگارِ یک عمر. که هربار نگاهش می‌کنی، چشم‌هایت خیره به آدمِ توی تصویر، التماس می‌کند: دستت را بالا بیاور، تکان بده، بخند، عاشقم کن، و بعد برو.

عاشقی اگر می‌خواهید، لحظه‌خواه باشید: همان کنید که همان لحظه می‌خواهید؛
بی هیچ آدابی و ترتیبی.
دل‌تان  نوازش خواست یا رد کردن انگشت از لابه‌لای موهای فرخورده‌ی آدمی که رو به روتان نشسته و جدی‌ترین حرف‌های دنیا را می‌زند، یک لحظه فرصت دارید .. یک لحظه که فرصت دارید پیش و پس از آن، آدم دیگری باشید.
وگرنه هیچ آدمی، از توی هیچ قاب عکسی، دستش را بیرون نیاورده و تکان نداده است.

#حسین_وحدانی

۲۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زیبا ترین قسم سهراب سپهری

 🌹زیباترین قسم سهراب سـپهری:


به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به کسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی کرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
 دوسه تاکوچه وپس کوچه واندازه یک عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...


۲۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حموم رفتن ما توی کودکیمون_نوستالژی

ﺣﻤﻮﻡ ﺭﻓﺘﻦ ما تو ﻛﻮدکیمون(نوستالژی)
😄😄😄😄😄
ﺍﻭﻟﺶ می رﻓﺘﻴﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺁﺏ ﺳﺮﺩﺵ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ آب ﮔﺮﻣﺶ ، ﻳﻬﻮ ﺁﺏ ﻣﻴﺸﺪ ٢٠ ﺩﺭﺟﻪ ﺯﻳﺮ ﺻﻔﺮ  و ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎ ﻫﻢ ٧٠ ﺩﺭﺟﻪ ﺑﺎﻻﻱ ﺻﻔﺮ ...
😳😳😳😳
ﺑﻌﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺑﺎ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﭘﺎﻭﻩ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻴﺎﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻛﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﻱ ﻣﻐﺰمون ٤ ﺳﺎﻧﺖ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﻣﻴﺸﺪ ، ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺟﻴﻎ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ !!!!
😫😫😫😫😫😫
ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻮﺩ که ﺑﺎ ﻛﻴﺴﻪ ﻛﻠﻔﺖ ﻭ ﺿﺨﻴﻢ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻮﺭ ﻣﻴﺎﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﻮﻧﻤﻮﻥ ، ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ٢ ﻻﻳﻪ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺘﻤﻮﻥ ﻛﻨﺪﻩ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﭼﺮﻛﻪ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ...
ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺍﻭﻥ ﻭﺳﻂ ﻳﻪ ﻛﺘﻜﻲ ﻫﻢ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻳﻢ که چرا اینقدر وول می خوری؛ (اصلا وول نمی خوردیما، شدت فشار کیسه کشی ما رو اینور اونور می کشوند )
😁😁😁😁
ﺁﺥ ﺁﺥ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻨﮓ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﻫﻴﭽﻲ ، ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺳﻨﮓ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ٢ ﺳﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﻗﺪمون ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻣﻴﺸﺪ ...
😖😟😖😟😖😟
ﻭﻗﺘﻲ ﺣﻤﻮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻠﻲ ﻟﺒﺎﺱ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﻣﻴﻜﺮﺩﻥ ﻭ ﻳﻪ ﻳﻘﻪ ﺍﺳﻜﻲ ﻫﻢ ﺭﻭﺵ ، ﺑﻌﺪﺵ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺧﻮﺍﺑﻤﻮﻥ ﻣﻴﺒﺮﺩ ...😱😱😱😱😱😎
آخرش ﻫﻤﻪ ﻣﻴ ﮕﻔﺘﻦ : ﺁﺧﻲ ﻱ ﻱ ﻱ ﻱ ، ﻧﻴﮕﺎﺵ ﻛﻦ .. تمیز شد ، ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﻩ ﻩ ﻩ ﻩ
نمی دونستن بیهوش شدیم ما ، می فهمین بیهوش .😂😂😂😂



۲۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خاطرات کودکی من_هیتلر ،چرا سهود را کشتم؟؟؟

📰 جالبه بخونید


یک روز سرد صبح سرد در سرمای
شدید مونیخ المان من کودکی 8 ساله بودم لباس هایم هم انقدر گرم نبود که بتوانم تحمل کنم خانه مان هم که یک اتاق کوچک بود منو خواهرو برادر و مادرم زندگی میکردیم
من برادر بزرگتر بودم مادرم از سرطان سینه رنج میبرد تا اینکه انروز صبح نفس کشیدنش کم شد اشک در چشمانش جمع شد نمیدانست با ما چه کند سه کودک زیر 9 سال که نه پدر دارند نه فامیل مادرشان هم هم اکنون رو به مرگ است دم گوشم به من چیزی گفت او گفت که تو باید از برادرو خواهرت مراقبت کنی من که هشت سال بیشتر نداشتم قطره اشکم ریخت روی صورت مادرم سریع بلند شدم تا پزشکی بیاورم نزدیک ترین درمانگاه به خانه من درمانگاهی بود که پزشکانش یهودی بودند رفتم التماسشان کردم
میخندیدن و میگفتند به پدرت بگو بیاید تا یک پزشک با خود ببرد انقدر التماس کردم انقدر گریه کردم که تمام صورتم قرمز بود اما هیچکس دلش برای من نسوخت چند دارو که نمیدانستم چیست از ان جا دزدیدم و دویدم ان هاهم دنبال من دویدند وقتی رسیدم به خانه برادرم و خواهرم گریه میکردند دستانم لرزید و برادر کوچک گفت مادر نفس نمیکشد آدلف!
شل شدم دارو ها افتاد ارام ارام به سمتش رفتم وقتی صورت نازنینش را لمس کردم انفدر سرد شده بود که دیگر کار از کار گذشته بود
یهودیان وارد خانه شدند و مرا به زندان کودکان بردند انقدر مرا زدند که دیگر خون بالا میاوردم وقتی بعد چند روز ازاد شدم دیدم خواهرو برادر کوچکم نزد همسایه ما هست همسایه مادرم را خاک کرده بود دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نداشتم کارم شبو روز درس خواند و گدایی کردن بود چه زمستان چه بهار چه ...


وقتی رهبر المان شدم اولین جایی را که با خاک یکسان کردم همان درمانگاه مونیخ بود سنشان بالا رفته بود و مرا نمیشناختند اما هم اکنون من رهبر کشور المان بودم التماسم میکردند دستور دادم زمین را بکنند و هر 6 نفر را درون چاله با دست و پای بسته بیاندازند و چاله را پر کنند
تمنا میکردند و میگفتند ما زنو بچه داریم ان قدر بالای چاله پر شده ماندم تا درون خاک نفسشان بریده شود...
👤 آدلف هیتلر
✍خاطرات کودکی نبرد


۲۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تفاهم

#تفاهم


تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق 🔴کامل با طرف مقابل نیست بلکه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن.

از آنجا که سوء تفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیت‏ها. تفاهم بین زوجین یعنی:

🔅فهم درست شخصیت همسر؛🔴
🔅فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود🔴 به همسر؛


شخصیت افراد را همان طور که هست 🔴بشناسیم. با توجه به مجموعه شرایط محیط زندگی، فرهنگ خانوادگی، وضع شغلی، تفاوت‏های فردی و جنسیتی و ویژگی‏های مهم دیگر .
 
بسیاری از توقعات بی‏جا، سوء تفاهم‏ها، 🔴قضاوت‏های منفی، نگرانی‏های بی‏مورد، مقایسه‏ های غلط و مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره می‏شود و فضای عاطفی خانه را آلوده می‏کند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.
 
کمترین فایده شناخت درست برای زنان این است که

ادامه مطلب...
۲۱ دی ۹۵ ، ۱۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

می‌نویسم...


از خدا که پنهون نیس، از شما چه پنهون:
پاییز بود، مثل الانا. باد می یومد، وحشی، عین امروز.
نشسته بودیم ته حیاط دانشگاه روی سکوها، بی کار و یله عین دیوونه ها خیار گاز می زدیم، بی نمک، با حسام. یهو زد به سرم، پا شدم دست حسام رو کشیدم گفتم بیا. پرسید کجا؟! گفتم بیا. رفتیم در یکی از کلاسا. 105 بود به گمونم. همونی که یه در شیشه ای بزرگ داشت که تو حیاط باز می شد. دیوار به دیوار اتاق ورزش.

به دختره گفتم: شما نمک داری؟! گفت نمممک؟! گفتم آره نمک. گفت نه، ندارم. گفتم رفیقاتم ندارن؟ بلند پرسید: بچه ها نمک دارین؟ همشون با هم، یه صدا و بلند گفتن: نه نداریم. خندیدم، به حسام گفتم: نگفتم ات این دخترا هیچکدومشون نمک ندارن.

تازه دو زاریشون صاف شده بود. لجشون گرفت. دوباره یه صدا و بلند گفتن: خیلی بی ادبی، بی معنی!!

خندیدیم، اومدیم، باز رو همون سکوها نشستیم، بی کار و یله عین دیوونه ها. اما به چشمات قسم به یه ماه نکشید که ناغافل نمک گیر نگاهت شدم. حکما عقوبت سبک سری ِ اون روزم بود.
یه عمر جاهلی کردیم و پایه ی همه رقمه پا خوردنش بودیم تا همین الان.

چند وقت پیشا نشسته بودی رو کاناپه با گوشیت ور می رفتی. سرم گرم بود به کتاب و اینا. ناغافل پرسیدی: دیگه برام عاشقونه نمی نویسی؟ نیگات کردم.
دستپاچه شدم. حرفم نیومد!!
گفتی: نکنه نُطقت کور شده؟ حال ِ حوصله ات خوبه؟ سازی؟

تو دلم گفتم: سرد؟! کور؟! نه به خدا. مگه دِل دیگ شله زرد نذریه که کنار بمونه یخ کنه. مگه عاشقیت حلواس که یخ کنه و بماسه و از دهن بیوفته. مگه خواستن، تصدیق رانندگیه که 10 سال به 10 سال ببری تمدیدش کنی.
مِهر معشوق مُهر میشه تو سینه ی عاشق. نقل این حرفا نیس که.

تو دلم گفتم: می نویسم.

#محمد_جعفری_نژاد

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ویژگی های روابط سالم

✅ ویژگی های روابط سالم:

1️⃣ "حمایت می کنم، و متقابلا مورد حمایت قرار می گیرم."

2️⃣ "اعتماد دارم، و متقابلا مورد اعتمادم."

3️⃣ "احساس می کنم که می توانم خودم باشم."


4️⃣ "از نوع برخوردم در این رابطه خشنودم."

5️⃣ "تعارضات، مشاجرات و تنش ها همواره به گونه ای رضایت بخش بین من و او حل می شود."

6️⃣ "با یکدیگر سازش داریم."

7️⃣ "اگر بخواهم می توانم با افراد دیگر وقت بگذرانم."

8️⃣ "در مورد زندگی ام، این منم که تصمیم می گیرم."

9️⃣ "به نظرات یکدیگر احترام
می گذاریم، حتی اگر موافق آن نظر نباشیم."

🔟 "در زمان بهبودی از اعتیاد و فقدان، این شخص پشتیبان من است."

💠 "در کنار او احساس امنیت
می کنم؛ حس می کنم برای او فرد مهمی هستم؛ دوستم دارد."


📚 #برشی_از_کتاب
#ذهن_آگاهی_در_رفتارهای_اعتیادآور
✍ اثر: #ربکا_ای_ویلیامز/ #جولی_اس_کرافت
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی/ #مهدی_اسکندری/ #شیدا_لطفعلیان
📇 انتشارات: #سایه_سخن

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۸:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روشهای برخورد موفق و صحیح با همسر

روشهای برخورد موفق و صحیح با همسر:

۱_ خواسته‌هایتان را به روشنی بیان کنید( در بیان خواسته های خود از همسرتان صراحت بیان داشته باشید تا سوءتفاهم پیش نیاید).
 
۲_ به‌خود و همسرتان به چشم یک تیم دو نفره بنگرید(یعنی اینکه هر دوی شما، انسان‌های منحصر به فردی هستید با نگرش‌ها و توانمندی‌های متفاوت؛ و همین تفاوت‌ها بیانگر ارزشمند بودن شما به‌عنوان یک تیم است).

 
۳_ مسائل را به موقع حل کنید( اجازه ندهید وجودتان انباشته از خشم شود که کینه در وجودتان رخنه کند).
۴_ گوش کنید، صادقانه گوش کنید( بدون هیچ داوری، به نگرانی‌ها و گله‌های همسرتان گوش کنید).
 
۵_ برای حفظ روابط صمیمانه با همسرتان، کوشا باشید (یکرنگی و یکدلی اتفاقی به وجود نمی‌آید. داشتن روابط موفق، مستلزم سال‌ها توجه مستمر است).
 
۶_ هرگز قدرت زیبا جلوه کردن و سر زنده بودن را دست کم نگیرید ( روابط زناشویی، خوب است، اما نجواهای عاشقانه شیرین‌تر است. حفظ روابط زناشویی آسان است، اما ایجاد صمیمیت و نزدیکی مشکل. این کار به صداقت و راستی، صراحت در گفتار، بیان خود، در میان گذاشتن نگرانی‌ها و نیز علایق خود، ترس‌ها، دلتنگی‌ها و همین طور امید و آرزوها نیاز دارد).
 
۷_ به آینده فکر کنید( همواره خواسته‌ها و آرزوهایتان را با هم در میان بگذارید تا اطمینان یابید که هر دوی شما در این مسیر باهم هستید).
 
۸_ انرژی خود را حفظ کنید، سالم و با نشاط بمانید( تمام زندگی‌های مشترک، افت‌و‌خیز‌های خودشان را دارند و همیشه حوادث زندگی بر وفق مراد نیست، اما همکاری و همفکری در مواقع سخت، روابط زناشویی را محکم تر می‌کند).
 
۹_ عشق را مطلق تصور نکنید( عشق کالایی نیست که داشته باشید یا نداشته باشید. عشق احساسی است با فرازونشیب‌هایش و این بستگی به نحوه برخورد شما دارد).

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۸:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عشق از دست رفته هنوز هم عشق است .

#قطعه_ای_کتاب ☕️📚
عشق از دست رفته هنوز هم عشق است .
فقط شکلش عوض می شود ،
همین .
دیگر نمی توانی لبخند عشقت را ببینی یا برایش غذا ببری یا موهایش را نوازش کنی و یا با او برقصی . اما وقتی این حس ها ضعیف می شوند ، حس های دیگر قدرت می یابند،
خاطرات ...
 خاطرات شریکت می شوند . تو آن را غذا می دهی . بغلش می کنی . با ان می رقصی .
زندگی باید به پایان برسد ولی عشق نه ...


از کتاب پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند

میچ آلبوم

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به احساس درونت گوش کن!!!

💕✍

به احساس درونت گوش کن

ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ! ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ. ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺍﺯ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮﺕ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﻨﯽ. ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ، ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ. ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺁﻥ
ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ، ﻣﻮﺷﮑﺎﻓﯽ ﯾﺎ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻨﺪ.
ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ، ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ
ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ
ﺍﺳﺖ. ﺣﺘﯽ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺴﯽ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ! ﭼﯿﺰ ﻧﯿﺴﺖ، ﺷﯽﺀ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻣﺎ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻋﻠﻤﯽ، ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺘﮑﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺷﻤﺎ ﭼﻨﺎﻥ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ : « ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽ ﺁﯾﯿﺪ » ﻓﻮﺭﺍً ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪ، ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ
ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: « ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ، ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ، ﻣﻮﺿﻮﻉ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟ » ﻭ
ﺷﻤﺎ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺷﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ: « ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ، ﭘﺲ ﻻﺑﺪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ
ﺍﺳﺖ. »
ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺘﮑﯽ ﻫﺴﺘﯿﺪ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯾﺪ.
ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺸﻒ ﺷﻮﺩ . ﭼﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ، ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎ ﻭ
ﻋﻮﺍﻃﻒ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ .
ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﮐﻨﯿﺪ. ﺣﺘﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ،
ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺗﺎﻥ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ. ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ.
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ ؛ ﺭﺷﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ، ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ...


۲۱ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دزدی انرژی روانی چیست؟

دزدی انرژی روانی چیست؟



بسیاری از ما وقتی کم می‌آوریم، درواقع دچار کمبود انرژی هستیم، اما به جای دریافت انرژی تمیز از غذاها، طبیعت، درختان، نور خورشید، ورزش، مدیتیشن و غیره، ناخودآگاه دست به دزدی انرژی می‌زنیم و از دیگران انرژی می‌گیریم.

راههای دریافت انرژی پاک در مواقعی که کمبود انرژی داریم:
۱ - خواب
۲ - غذای سالم و تازه
۳ - استراحت
۴ - تفریح
۵ - مدیتیشن
۶ - طبیعت، نورخورشید، گیاهان، حیوانات

معمولاً چهار طریق برای دزدی انرژی هست و چهار نوع رفتار را شامل می‌شود:

⭐️ افراد ظالم: این دسته با تهدید، ارعاب، داد و فریاد، ترساندن دیگران و رفتارهای پرخاشگرانه از دیگران انرژی می‌گیرند.

⭐️ افراد مظلوم: با مظلوم‌نمایی، درددل کردن و گفتن از غصه‌ها و گرفتاریهای خود، ما را وادار به دلسوزی می‌کنند و آخر هم می‌گویند «سبک شدم با تو حرف زدم». هدف این افراد از بازگو کردن مشکلات، راهنمایی و کمک گرفتن نیست. زیرا شما هرچه بگویید، آن‌ها کار خود را خواهند کرد. آنها فقط می‌خواهند کمبود انرژی خود را با جلب دلسوزی شما جبران کنند.

⭐️ افراد غرغرو: با نق زدن، ایرادگیری، بهانه‌گیری و توجیه کردن، دزدی انرژی می‌کنند و تعداد این دسته هم نظیر دو گروه قبلی بسیار است.

⭐️ افراد منزوی: این‌ها قوی‌ترین دزدان انرژی هستند و معمولاً بیشترین آسیب رو می‌توانند بزنند. قهر می‌کنند، سکوت می‌کنند و ناخودآگاه می‌خواهند با اینکار توجه ما را جلب کنند و از ما انرژی بگیرند.

#روانشناسی #نکته #زندگی

 

۲۱ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰