#ایده_به_دست_اوردن_دل_خانم

دستم را گذاشتم روی شانه اش و تکان دادم. تکانی خورد و دوباره سرش را گذاشت روی بالشت.

دوباره و چندباره تکانش دادم. محل نداد.
عصبانی شدم. دادم زدم که: بلند شوووو! صدایش امد که بذار بخوابم. گفتم:
به تو کار ندارم که شوهر خودمو میخوام بیدار کنم.

پاشد نشست. گفت چرا بیدارم کردی خب؟! داشتم خوابتو میدیدم.

ذوق زده رفتم لا به لای بازوهایش و این دفعه باهم خوابیدیم.