📮
حتما شما هم براتون اتفاق افتاده که پشت یه ویترینِ لباس‌فروشی، یه وقت‌هایی بایستید و خیره بشید به یه لباس خوشگل و خوش‌رنگ که دوست دارید بخرید و بپوشیدش!...اونقدر چشماتون رو میگیره که حاضرید (اگه پول داشته باشید) اون رو به هر قیمتی شده بخرید!
اما خب خودتون هم می دونید که تموم این جذابیت ها کافی نیست! مهم‌تر از همه اینه که اون لباس، به سایزتون بخوره! بهتون بیاد! به رنگ پوستتون، به استیل بدنی‌تون یا به هر چیزِ دیگه‌ای که میتونه مهم باشه!
اگه به سایزتون نباشه طبیعیه که نمی‌خریدش! ...اگه بهتون نیاد عاقلانه است که نپوشیدش! ...اگه توش راحت نیستید غیر منطقیه پوشیدنش!
...غیر منطقیه! ولی با این حال ممکنه با خودتون لج کنید یا جذابیت لباس اونقدر گیج‌تون بکنه که اهمیت ندید به این چیزها و فقط به این فکر کنید که بخریدش! اونوقت مجبورید دوسه‌روزی بپوشیدش تا از اون داغیِ هیجانش خارج بشید و بعد هم بی‌خیالش بشید و بندازیدش گوشه‌ی کمد یا بدید یکی دیگه بپوشه! ...یا شاید هم نه! لجاجتون بیشتر از این حرفا باشه! ممکنه با کلی عذاب و سختی تا مدت‌ها اون رو بپوشید!
امان از این لجاجت‌ها!
نه واسه این موضوعات سطحی و کم‌ارزش زندگی! واسه مهم‌تر از اینا! واسه لجاجت‌های بچه‌گانه‌ای که یه وقت‌هایی برای داشتن یه آدم‌هایی تو زندگی‌مون داریم! یه آدم‌هایی که ممکنه خوب باشن، جذاب باشن، دلچسب باشن اما به سایزمون نخورن! بهمون نیان! باهامون نیان!
امان از این لجاجت‌ها!
کاش قبول کنیم یه سری چیزها، یه سری آدم‌ها، فقط از پشت ویترین برای ما قشنگن! تو تن مانکن میان، به ما نمیان!