مقابله به مثل و تلافی بدترین راهکار خیانت

یکی از دلایل مهم برای اینکه فرد قربانی خیانت نباید مقابل خیانت یار زندگی اش دست به خیانت و در حقیقت مقابله به مثل بزند اینست که در این صورت نشان می دهد کنترل وجودی اش و سلامت روانی و اخلاقی اش نه در اختیار خویشتن و درونی بلکه در اختیار عوامل غیر قابل کنترل و بیرونیست.

 فردی که دست به تلافی می زند در حقیقت دو آسیب را به جان می خرد یکی آسیبی که از یار و همسرش دیده و دیگری پای گذاشتن بر روی اصولی که خود بر اثر تخطی دیگری از آن رنجیده ، این یک واکنش هیجانی و دروغگویی به خویشتن است، آسیب روانی هنگامی روی می دهد که خود پنداره با تجربیات ناهمخوان شود، فردی که  خیانت را اسلحه ای در مقابل خیانت می بیند در دو حالت گیر افتاده یا ذاتا خیانت کار است و تنها منتظر تلنگری برای بروز بوده و یا در اثر آسیب خیانت با عملی هیجانی و نه شناختی به دنبال ترمیم خویش است.

در هر دو صورت با انجام آن دیگر جایی برای عزت نفس و کنترل خویشتن باقی نمی ماند و این یعنی افتادن در ورطه نا اهلی و با دست خویش لکه دار ساختن وجود انسانی خویشتن