فهمیدم با خودم جنگیدن چیزی را تغییر نمی دهد...
اینکه بخواهی خودت را آزار بدهی؛
مسیر زندگی ات را عوض نمی کند..
باید یک چیزهایی را بپذیری؛
اینکه آدم ها می آیند که بروند،
اینکه وجودِ هیچکس همیشگی نیست...
باید چشم هایت را باز کنی و البته به مشکلات پوزخند بزنی..
همه ی آدم ها کم می آورند؛
مهم این است که آن مرحله را خوب بُگذرانی
زندگی مثل یک بازی می ماند،
باید برایش بجنگی..
بشینی تماشایش کنی،
مطمئنن اگر بازنده نباشی
برنده هم نیستی!
اما ما نیامده ایم تماشاچیِ این قصه باشیم،
من ...تو...ما...
آمده ایم که این قصه را ببریم؛
آمده ایم برسیم به غولِ آخر!
اگر مقاومت می کنیم برای باورهایمان است،
اگر می جنگیم ؛برای چیزهایی ست که نمی خواهیم از دست بدهیم...
اما تا به کی..؟!
بالاخره خسته میشوی!
رفیق یک چیزهایی وقتی با چنگ و دندان نگه داشته شوند،
دیگر ارزشی ندارند؛
باید رهایشان کنی
رهااااااا...