نوجوان که بودم عاشق یک دختری بودم که سال‌ها از من بزرگ‌تر بود...
من در خیالم روز به روز به او نزدیک‌تر می‌شدم و او ... در خیال او اصلاً من جایی نداشتم...
من تلاش‌های فراوانی می‌کردم | حتی شعر هم می‌گفتم | شعرهایم یکی از یکی افتضاح‌تر بود....
یک روز دختر بهم پیغام داد که از یکی خوشش آمده | گفت تپل است | خوشتیپ است | بامزه است | یک وقت‌هایی شعر می‌گوید و ...
نمی‌دانم چرا من یک لحظه به خودم گرفتم... با ذوقِ فراوان پرسیدم:"من می‌شناسمش؟"
گفت:"بله... می‌شناسیش" | گفتم شاید منظورش این است که آدم خودش را می‌شناسد و ...
گفتم من؟ | خندید و گفت:"دیوونه"...
بعد فهمیدم عاشقِ یکی از نزدیکانم شده و ازم خواست کمکش کنم...
آن‌جا بود که من برای اولین‌بار در زندگی‌ام کنار کشیدم... کنار کشیدن حسِ بدی‌ست.. فکر کنم برای همین بود که علی دایی کنار نمی‌کشید | یا مثلاً علی کریمی یکی دو سال دیر کنار کشید..
همین چند روز پیش فیلمِ کفش‌هایم کو را دیدم | با خودم گفتم چرا پوراحمد کنار نمی‌کشد؟ ولی بعد با خودم فکر کردم و دیدم کنار کشیدن مگر به همین راحتی‌هاست؟

طرف با خودش می‌گوید این همه سال زحمت کشیدم | این همه تلاش کردم | یعنی همه‌اش تمام؟ یعنی دیگر امیدی نیست؟
کنار کشیدن یعنی دیگر ارزشی نداری | یعنی دیگر به درد نمی‌خوری | یعنی دیگر دیده نمی‌شوی | شنیده نمی‌شوی | خواسته نمی‌شوی .... کنار جای بدی‌ست | تنگ است | تاریک است | خلوت است... هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد کنار بکشد | بس که آن وسط خوب است...ولی وقتی یک‌نفر کنار می‌کشد یعنی دیگر به ته خط رسیده‌است و قید تمام روزها و شب‌ها و لحظه‌های خوب را زده‌است... یعنی تصمیم گرفته‌است به جای اینکه کنار کشیده شود | کنار برود...
رفتن خیلی می ارزد به کنار کشیدن.

 وقتی شنیدید یک نفر گفت:"کنار کشیدم" | فرقی ندارد چه فوتبال باشد و چه رابطه | هیچ‌چیز نگویید | فقط یا دستش را بگیرید | یا بغلش کنید ... هیچ چیز دیگری نگویید...

#کیومرث_مرزبان