فهمیدن خیلی کار سختی نیست ؛
 می‌شود زن نبود اما فهمید روزی ده دوازده ساعت با در و دیوار و مبل و تلویزیون و بوفه و . . . در خانه تنها بودن یعنی چه ؟ و بعد گیر نداد به مبلغ قبض تلفن.
می‌شود زن نبود اما فهمید چقدر سخت است از بین قیمه و قُرمه سبزی و آبگوشت و ماکارونی و خورشت کدو و کباب تابه ای و استامبولی و زرشک پلو با مرغ و کوکو سبزی و پلو ماهی و چلو گوشت و اشکنه و کوکو سیب زمینی و میرزا قاسمی و . . . کدام را برای ناهار درست کنی . و بعد در جواب ناهار چی درست کنم ؟ نگفت : هر چی دلت می‌خواد .
و البته می‌شود مرد نبود و فهمید چقدر دشوار است روزی ده دوازده ساعت در حسرت دراز کشیدن و چند دقیقه چشم ها را در سکوت بر هم گذاشتن بودن . و بعد گیر نداد که : باز رسید خونه و ولو شد رو مبل .
می شود مرد نبود اما فهمید چه عذاب بزرگی است گفتن جمله‌ی : حالا فعلا ببینم چی میشه .
و در پاسخ نگفت : پس کِی آخه ؟

واقعا فهمیدن ، کار خیلی سختی نیست اما عمل کردن...