کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

۳۸۲ مطلب با موضوع «عمومی/اجتماعی» ثبت شده است

خرافات و مکافات گریبانگیر انسانها...


خرافات و مکافات گریبانگیر انسانها...
بخوانید خواهشاً....🙏

وقتی " سینوهه " شبی را به مستی کنار نیل به خواب میرود و صبح روز بعد  یکی از برده‌های مصر که گوشها و بینی‌اش را به نشانه‌ی بردگی بریده بودند، را بالای سر خودش میبیند ، در ابتدا میترسد،اما وقتی به بی‌آزار بودن آن برده پی میبرد ، با او هم کلام میشود.
برده ، از ستم‌هایی که طبقه اشراف مصر بر او روا داشته بودند میگوید، از فئودالیسم بسیار شدید حاکم بر آن روزهای مصر..؛ برده، از سینوه خواهش میکند او را سر قبر یکی از اشراف ظالم و معروف مصر ببرد و چون سینوهه با سواد بود، جملاتی که خدایان روی قبر آن شخص ظالم را نوشته‌اند برای او بخواند..!!
سینوهه از برده سئوال میکند که چرا میخواهد سرنوشت قبر این شخص را بداند؟ و برده میگوید : سالها قبل من انسان خوشبخت و آزادی بودم، همسر زیبا و دختر جوانی داشتم، مزرعه پر برکت اما کوچک من در کنار زمینهای بیکران یکی از اشراف بود . روزی

ادامه مطلب...
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خندیدن آدم ها را خوب نگاه کنید ، خوب .

لحظه های زیادی در زندگی آدمها وجود دارد که میتواند غم درونی آدم ها را آشکار کند
اینکه غم چه اندازه از وجود آدم ها را فرا گرفته است را میتوان از خیلی جاها فهمید
زمانی که آدم ها در میان انبوهی از شلوغی به یک نقطه ی نامتناهی خیره شده اند
تقطه ای که با هیچ پرگار و گونیایی قابل محاسبه نیست ، نقطه ای که انگار در این دنیا علامتگذاری نشده است
زمانی که با یک موزیک پر از خاطره  که بر حسب اتفاق سال های سال پیش گوشش کرده باشند دارند سیگار میکشند
موزیکی که عادت به تنهایی گوش کردنش را هرگز نداشتی و نخواهی داشت
زمانی که میان نطق صحبت اش ناگهان رشته ی کلام از دست اش در میرود و از درون ذهن اش پرت میشود در تایم لاین خاطرات اش ، پرت شدن آدمی به ریز ترین جزئیات یک خاطره مثل خودکشی با اتاق گاز است ، آرام آرام نابود میشوی بی آنکه حتی ثانیه ای متوجه این نابودی باشی ..
زمانی که آدمی در خودش چمباتمه زده و آنقدر نامنظم و ازهم گسیخته پلک میزندُ لب هایش را میخورد که مثل آب خوردن  میتوانی بفهمی ، چگونه آدم روبرویت دارد از درون منهدم میشود
در زندگی آدمی لحظاتی وجود دارد که میتواند بایگانی غم های همه ی این سال هایی که گذشته و در پشت توده های چند فرسخی خنده های فرمالیته پنهان شده است را لو دهد و به آنی دست آدم را رو کند ،
اما میدانی ؟
من فکر میکنم بهترین فرصت برای دیدن غم های پنهان شده در پشت نفاب بدل هر آدمی ، وقتی است که میخندد ..
وقتی که آدم ها میخندند به آن ها برچسب خوشحال بودن نزنید ، خندیدن با خوشحال بودن فرق شان چندین سال نوری است ،
قدیم ها رفیقی داشتیم که همیشه میگفت آنکه همیشه ناراحت است یک غم دارد
و آنکه همیشه میخندد هزار غم ..
خندیدن آدم ها را خوب نگاه کنید ، خوب .

۰۳ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

این " خط فاصله" خیلی کوتاه است!

@zhuanchannel
به تاریخ های روی سنگ قبر نگاه کنید:
تاریخ تولد- تاریخ مرگ
آنها فقط با یک خط فاصله از هم جدا شده اند،
همین خط فاصله کوچک نشان دهنده تمام مدتی است که ما
روی کره زمین زندگی کرده ایم

ما فقط به اندازه یک " خط فاصله" زندگی می کنیم!

و ارزش این خط کوچک را تنها کسانی می دانند که به ما عشق ورزیده اند.

آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتی که باقی می گذاریم نیست، بلکه چگونه گذراندن این خط فاصله است.

بیایید به چرایى خلقتمان بیاندیشیم
بیایید بیشتر یکدیگر را دوست داشته باشیم
دیر تر عصبانی شویم
بیشتر قدردانی کنیم
کمتر کینه توزی کنیم
بیشتر احترام بگذاریم
بیشتر لبخند بزنیم
و به یاد داشته باشیم که این " خط فاصله" خیلی کوتاه است!
#ناشناس

۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند


جملاتی که هنگام ناراحتی، معجزه می کنند

 زندگی همیشه بر وفق مراد ما پیش نمی رود.
گاهی همه چیز بهم می ریزد و ما می مانیم و دنیایی که روی سرمان خراب می شود.
در اینجا ما به شما می گوییم که هنگام شکست و ناراحتی، چه چیزهایی را به یاد آورید تا روحیه تان بهتر از قبل شود و امید به زندگی تان را بازیابید.
 
_این درد موقتی است
 
مهم نیست که مشکل شما چیست؟ مشکلات مالی، خانوادگی یا حتی شکست عشقی... در این شرایط آنچه اهمیت دارد این است که به یاد آورید  مشکلات تان موقتی اند و شما بار دیگر رنگ خوشی را خواهید چشید.
اگر سعی کنید با خودتان فکر کنید که هیچ مشکلی تا ابد دوام ندارد، آن را راحت تر تحمل خواهید کرد.
 
_نگران نباشید
  اگر شما در مورد چیزی که نسبت بدان هیچ کنترلی ندارید نگران باشید، تنها وضعیت را بدتر می کنید. به جای آن سعی کنید که تمرکزتان را بر قدم های بعدی بگذارید تا دیگر پشیمانی به سراغ تان نیاید.
 
_شما همیشه مسئول مشکلات دیگران نیستید
زمانی که شما دچار مشکل

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هرم طلایی عمر


1. قدر 22 سال طلایی عمر خود را بدانید
2. به دانشگاه ها اکتفا نکنید
3. به هرم مطالعاتی عمل کنید

روانشناسان با همه اختلافی که با هم دارند در این نقطه متفق القولند که از 18 تا 40 سالگی بهترین سالهای عمر هر انسانی اند .

نه سالهای قبل از 18 سالگی انسان پختگی لازم را دارد برای استفاده از عمر و وقت و استعدادهایش نه بعد از 40 سالگی .

 اما دانشگاه های ما با کمال تاسف باید گفت درست نصف این 28 سال را از شما می گیرند – تازه اگر دانش آموز زرنگی باشید- 11 سال را از شما می گیرند و فقط یک ورق کاغذ به شما می دهند که بهش می گویند مدرک دکتری
 یعنی نصف عمر مفیدتون را که بر روی این کره زمین اقامت دارید را داده اید و یک ورق کاغذ گرفته اید که به آن می گویند مدرک دکتری.

من هیچ کس را تشویق نمی کنم که مدرک دکتری نگیرد  ؛ اصلا و ابدا .

اما می گویم اگر

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اون موقعه ها همه چی خوب بود

زمان ما.....

دخترا مانتو اپل دار میپوشیدن....
سیبیلاشونم از مردا پُرپشت تر بود!
آخه اون موقع ها اپیلاسیون برای یه قشر خاص بود!!
رو در و دیوار هم فقط شعار میدیدی؛
مثه الان نبود که اینهمه تبلیغ بکنند واسه دفع موهای زائد!!
اینهمه ملکه هم تو خیابون پرسه نمیزد!!!
پسرامونم که همش ولو بودن توو خیابون
با چهار تا آجر دروازه میساختنو یه توپ پلاستیکی دولایه میکردنو گل کوچیک میزدن...
اون زمان تیله بازی و هفت سنگ جزء
محبوب ترین بازیا بود...
اما حالا ایکس باکس و پلی استیشن
جاشونو گرفتن!
تفریحامونم توو لاله زار خلاصه میشد.
صف های کیلومتری واسه دیدن فیلم؛
خدا خدا میکردیم که

ادامه مطلب...
۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۹:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بلوغ هایی برای ازدواج


بلوغ هایی برای ازدواج

#ازدواج
 شرط جدا شدن از خانواده، فقط این نیست که با ازدواج فضای فیزیکی و خانه تان را از پدر و مادر جدا کنید، حتی در آن صورت هم ممکن است شما هنوز وابسته به خانواده باشید. در واقع کسی که تصمیم به ازدواج دارد باید به یک حداقل هایی در زندگی دست یافته باشد که به آنها بلوغ های ازدواج می گویند.

 این بلوغ ها به طور خلاصه عبارتند از:

⭕️بلوغ جنسی:
 بلوغ جنسی هم از جهت فیزیولوژیک مطرح است که تابع سن بوده و رسیدگی به توانمندی های جنسی و تولید مثل را شامل می شود، هم روانی است. یعنی شناختن نیازهای نیازهای جنسی و دانستن سلیقه خود.

⭕️بلوغ شخصیتی:
 مباحث مربوط به شخصیت سالمتر مثل خود کم بینی یا خود شیفتگی، بحث استقلال شخصیتی فرد، آیا از خودش تفکر دارد و... در این بخش قرار می گیرد.

⭕️بلوغ عاطفی:
شناخت هیجان های خود و دیگران. یعنی فرد بخش

ادامه مطلب...
۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۹:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

☘️یکی از خطرناک ترین جمله دنیا:

☘️یکی از خطرناک ترین جمله دنیا:

من همینم که هستم!😳

🎈چرا فکر می کنیم در جایی که قرار داریم، بهترین جای دنیاست یا آن چه داریم، کافی ست و دیگر نیازی به تلاش بیشتر نداریم یا آن چه که می دانیم، می تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند.
🔺یک اصل مهم در پیشرفت و توسعه می گوید: «هر زمانی که برچسب بهترین یا کافی ست را بر خود بزنیم، همان لحظه سیر نزولی نمودار رشد ما آغاز می شود.»
🔺مفهوم این اصل به هیچ وجه طمع کاری و قانع نبودن و زیاده خواهی نیست، بلکه زیاد خواستن است.
🔺زیاد از درگاه باری تعالی تقاضا کردن است. از دریای بیکران پروردگار خواستن برای استفاده درست، رشد، تکامل و فرار از نیازمندی و فقر.
🎈پس لازم است هنوز هم اصولی را جهت تغییر تمرین کنیم.
🎈 مهم ترین رقیب ما فقط خودمان هستیم.
🎈ذره ذره تغییر کنیم.
🔺غرور، لجاجت و تعصب مانع تغییرند.
⭕️روش های تکراری فقط نتایج تکراری را در پی خواهند داشت.. .

۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۹:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لجبازی هایی از جنس پشت ویترینی


📮
حتما شما هم براتون اتفاق افتاده که پشت یه ویترینِ لباس‌فروشی، یه وقت‌هایی بایستید و خیره بشید به یه لباس خوشگل و خوش‌رنگ که دوست دارید بخرید و بپوشیدش!...اونقدر چشماتون رو میگیره که حاضرید (اگه پول داشته باشید) اون رو به هر قیمتی شده بخرید!
اما خب خودتون هم می دونید که تموم این جذابیت ها کافی نیست! مهم‌تر از همه اینه که اون لباس، به سایزتون بخوره! بهتون بیاد! به رنگ پوستتون، به استیل بدنی‌تون یا به هر چیزِ دیگه‌ای که میتونه مهم باشه!
اگه به سایزتون نباشه طبیعیه که نمی‌خریدش! ...اگه بهتون نیاد عاقلانه است که نپوشیدش! ...اگه توش راحت نیستید غیر منطقیه پوشیدنش!
...غیر منطقیه! ولی با این حال ممکنه با خودتون لج کنید یا جذابیت لباس اونقدر گیج‌تون بکنه که اهمیت ندید به این چیزها و فقط به این فکر کنید که بخریدش! اونوقت مجبورید دوسه‌روزی بپوشیدش تا از اون داغیِ هیجانش خارج بشید و بعد هم بی‌خیالش بشید و بندازیدش گوشه‌ی کمد یا بدید یکی دیگه بپوشه! ...یا شاید هم نه! لجاجتون بیشتر از این حرفا باشه! ممکنه با کلی عذاب و سختی تا مدت‌ها اون رو بپوشید!
امان از این لجاجت‌ها!
نه واسه این موضوعات سطحی و کم‌ارزش زندگی! واسه مهم‌تر از اینا! واسه لجاجت‌های بچه‌گانه‌ای که یه وقت‌هایی برای داشتن یه آدم‌هایی تو زندگی‌مون داریم! یه آدم‌هایی که ممکنه خوب باشن، جذاب باشن، دلچسب باشن اما به سایزمون نخورن! بهمون نیان! باهامون نیان!
امان از این لجاجت‌ها!
کاش قبول کنیم یه سری چیزها، یه سری آدم‌ها، فقط از پشت ویترین برای ما قشنگن! تو تن مانکن میان، به ما نمیان!

۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عاشق ترینا حسودترینن

عاشق ترینا حسودترینن
تازه که باهم آشنا شده بودیم، یه بار وسطِ حرفام از دهنم دررفت که وای من عاشق صدای فلان خواننده‌م تیپ و قیافشم عالیه بنظرم!
یه جوری که میتونستم بفهمم قیافش الان چجوریه و چه بد ماسیده لبخندش گفت حالا همچین مالی‌ام نیس طرف... من که ازش خوشم نمیاد!
اولین بار که قرار گذاشتیم توی یه کافه همو ببینیم بهترین لباسمو پوشیدم و بهترین عطرمو زدم و با لاک و رژ قرمز سعی کردم دلبرترین بشم براش! بعد تو کافه تا اومدم قهوه‌مو مزه کنم یه اخمی کرد و صداشو تغییر داد و مِن و مِن کرد و گفت دفه دیگه این لاک و رژو نزن! بعد سیگارشو روشن کرد و چیزی نگفت! ولی من یهو یخ کردم و قهوه‌مو گذاشتم رو میز و بیخودی توش شکر ریختم و هی الکی همش زدم و بدون اینکه نگاش کنم زیر لب ولی یه جور که بشنوه گفتم مثلن برا تو خودمو خوشگل کردما! که سرشو اورد جلوتر دود سیگارشو داد تو صورتم و گفت آخه اینجا من فقط نیستم که میتونم تماشات کنم که! نامحرمم زیاده! یهو گُر گرفتم ولی باز تو دلم گفتم چه اراجیفی میگه‌ها! حالا انگار ده ساله زنِ عقدی‌شم! پسره خل!
مدت‌ها گذشت و

ادامه مطلب...
۲۶ تیر ۹۶ ، ۱۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گاهی وقتا


گاهی وقتا وسط غذا خوردن خسته میشم و ول میکنم میرم.
گاهی وسط کلاس درس عمومی خسته میشم و بدون اجازه ول میکنم میرم. گاهی از دوست داشتن نسرین خسته میشم ولی نمیتونم ولش کنم و برم. به جز دوست داشتن نسرین در سایر موارد سعی میکنم از هر جایی خسته شدم ول کنم برم.
نسرین رو بخاطر خنگیش دوست دارم. یه بار بهش گفتم بیا قربون هم بریم، گفت: باشه ولی یه جور بریم که هشت هشت و نیم خونه باشیم. بابام دعوام میکنه.
از آرایش کردن زنا بدم میاد، بخاطر همین یه پنکک قلابی برای نسرین خریدم گفتم اصل فرانسه س. فرداش صورتش پر از جوشای ریز شد ولی بازم دوسش داشتم. از لاک قرمز خوشم میاد. اما نسرین هیچوقت لاک نمیزنه. میگه نماز میخونم گناه داره. باشگاه نمیرم، چون میخوام هروقت نسرین سرشو روی شکمم میذاره جاش نرم باشه.
اوایل عاشق موهای لَخت و بلند بودم. دوس داشتم وقتی از همه کلافم، بشینم یه گوشه ی دنج، موهای نسرینو ببافم. اما بعد از اولین جلسه شیمی درمانی نسرین توی اینترنت سرچ کردم «چگونه کچل هارا دوست داشته باشیم؟» و هرچی مقاله بود رو خوندم. و فهمیدم خوبیش اینه پسفردا که عروسی کنیم توی شوید باقالاهای نسرین اون چیزایی که لای برنجاس حتما شیویده نه موهای نسرین.
دانشجوی کارشناسی مهندسی کامپیوترم، اما هنوز از نخ کردن سوزن چرخ خیاطی مامان احساس قدرت میکنم. اسمم محمدرضاس ولی نسرین صدام میکنه محمدم. آرزو میکردم کاش از اول اسمم «محمدم» بود.

۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چیزی شبیه فاجعه

📝

توی مترو نشسته بودم و به حراج رژلب‌های مخملی نگاه می‌کردم که آن سه زن جوان وارد شدند. دست‌شان چند پاکت آب‌ میوه و یکسری خوراکی بود، انگار که بخواهند بروند عیادت کسی.
زن‌های دیگر توی قطار رژهای مخملی را روی دستشان تست می‌کردند و در مورد گرانی لبنیات حرف می‌زدند و جزوه‌هایشان را تند تند مرور می‌کردند که یکدفعه تلفن یکی از آن سه زن جوان زنگ زد. تلفنش را جواب داد و یکدفعه گفت: «چی؟ مامان؟ » و بعد پقی بغضش ترکید و قبل از اینکه بکوبد توی صورتش از حال رفت. آن دو نفری که همراهش بودند به جای او چند بار کوبیدند توی صورتشان و بلند بلند گریه کردند. یکدفعه مترو تبدیل به مسجد شد.
رژهای مخملی از یاد رفت، گرانی لبنیات و درس‌های خوانده نشده هم از یاد رفت. مادرشان مرده بود و تمام زن‌های توی قطار داشتند برای مادری که نمی‌شناختند گریه می‌کردند. جوان‌ها، پیرها، چادری‌ها و سارافون گل‌گلی‌ها، حتی دستفروش‌ها هم گریه می‌کردند. من هم گریه می‌کردم. گریه داشت که بنشینی و ببینی فاصله زنگ خوردن تلفن یک زن جوان تا به گریه افتادن زن‌های دیگر به چند ثانیه هم نکشیده و این یعنی فاجعه. یعنی زن‌های این شهر آنقدر توی دل‌ها و پشت پلک‌هایشان غم دارند که می‌توانند در کمتر از پنج ثانیه یک قطار را با اشک هایشان غرق کنند...

 #نیلوفر_نیک_بنیاد

۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۱:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چه خوبه اگه

☘️☘️☘️

چه خوبه وقتی حالمون خوبه به فکر خوب کردنِ حالِ بقیه هم باشیم

چه خوبه وارد جایی میشیم با انرژی سلام کنیم

چه خوبه احوالِ همدیگه رو بپرسیم

چه خوبه همکارمونو می بینیم تعریف کنیم ازش اونم ذوق کنه

چه خوبه دوتا چای بریزیم بشینیم کنار عزیزمون گل بگیم گل بشنویم زندگی کنیم چند دقیقه

چه خوبه به کسایی که دوسشون داریم بگیم که چقدر دوسشون داریم و چقدر عزیزن واسمون

چه خوبه گل هدیه بدیم به همدیگه

چه خوبه کتابای خوب بخونیم و به همدیگه بگیم تا همه لذت ببرن از این نعمت

چه خوبه هوایِ دل همدیگه رو داشته باشیم

چه خوبه واسه همدیگه دعا کنیم سلامتی بخوایم شادی بخوایم موفقیت بخوایم ولی نه فقط واسه خودمون واسه همه واسه دنیا

چه خوبه که خوب باشیم..

۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ.....

📝

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺁﻣﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻥ ﻫﻮﺍ ﻭ ﺑﺎﺭﻧﺪﮔﯽ ﭼﮑﻤﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﻃﺮﺣﯽ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪﻝ ﺧﺎﺻﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﺒﯿﻞ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ

ادامه مطلب...
۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خودتو بکش کــنار ....هیچ چیز بدتر از قتــل احســـاس نیست

اگر دیدی کسی
خیلی زود وابستت شد...
بدون
خیلی تنهاست...
بدون که...
آرزوش میشی
بدون
نمیتونه ناراحتت کنه...
بدون که از ناراحتیت ناراحت
و از خوشحالیت خوشحال میشه...
اگر تحمل این آدمو نداری قبل ازاین که همه زندگیش بشی....

خودتو بکش کــنار ....
بـے رحمانه ترین خیـــانت این است که وارد زنـــدگی کسی شوی ! وابســته اش کنی!
و بعد از مدتی آنقـدر زندگیش را خــالی کنی که یک عمــر با خاطراتت بمیرد ...!!
هیچ چیز بدتر از قتــل احســـاس نیست

۲۶ تیر ۹۶ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰