از میان تمام مرد های دنیا ؛

با تمام مشاغل عجیب و غریبشان من عاشق مرد های تعمیرکارم ، مرد هایی با دست های زمخت به دنبال پیچ های نازک و باریک ، مردهایی که دنبال دوباره ساختن اند ، نه از نو خریدن ، نه دور انداختن ، مرد های با صبر و حوصله ایی که ساعت ها وقت پای پیدا کردن قطعی سیم می گذارند حتی اگر پول ده تا از نو خریدنش را داشته باشند.
اصلا یکی از شرط هایم جدا از هزار و یک اما و اگر های امروزی تعمیر بلد بودن است .
مردی که تعمیر کردن بلد باشد تا پیچ رابطه شل شد زیر کاسه کوزه ی همه چیز نمی زند ، قاطی عصبانیت اش چشم هایش را ریز می کند و با دست های زمخت اش دنبال پیچ های نازک و باریک می گردد ، تا سیمی قطع شد تا جایی نشت کرد ، دورم نمی اندازد نمی رود یک نو اش را بخرد ، مردی که تعمیر کردن بلد باشد بیشتر از تمام مردهای دنیا ماندن پای انتخابش را بلد است.