کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

۳۸۲ مطلب با موضوع «عمومی/اجتماعی» ثبت شده است

و این درست ترین اشتباه ممکن!!!!!

.
بعضی ها خیال می کنند
دوست داشتن ساده است
خیال می کنند
باید همه چیز خوب باشد
تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند
اما من می گویم
دوست داشتن درست از زمانی شروع می شود
که بی حوصله می شود
که بهانه می گیرد
که یادش می رود بگوید
دلتنگ است
یادش می رود
با شیطنت بگوید
دوستت دارم
دوست داشتن از زمانی شروع می شود
که خنده هایتان بغض شود
بغض هایتان آغوش بخواهد
و ببینید آغوشش کمرنگ است
اگر در روزهایِ ابری و طوفانی
دوستش داشتی
شاهکار کرده ای... ما عادت کرده ایم همه چیز را
حاضر و آماده بخواهیم
همه چیز آنطور که می خواهیم پیش برود
و ادعا هم داریم که
دوست داریم
که عاشقیم
و این درست ترین
اشتباه ممکن است....



۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تبعیض

💫
تو یه جایی که زندگی میکنی
همیشه یکی و بیشتر از تو دوست دارن,
میری یه جا کار میکنی,
همه توانتو به کار میگیری بشی اون کارمند خوبه,حتی شده کارای دیگران و انجام میدی که توچشم اطرافیان خوب باشی,ولی بلاخره یکی از بالادستیا پیدا میشه که بهت نشون بده که اونیکه کار نمیکنه و تنبل تره بهتر ازتوء,
توی دوستیام همینطور,
به یکی انقدر محبت میکنی همیشه پیششی تنهاش نمیزاری,
دست اخر بهت برمیگرده میگه رفاقت فلانی یه چیز دیگست,
تو فک و فامیل و آشنام همینجور,
همیشه اون آدم مظلومه که بی زبونه که مهربونه میشه ادم بده, چون مهربونی براش مبشه وظیفه,و هرکی هرکاری کنه میندازن گردنش و اونم نمیتونه از خودش دفاع کنه,
حتی گاهاً توخونواده هام اتفاق میوفته,
همیشه اون بچه خوبه ای,بچه کم خرجِ,بچه بی دردسرِ,
بچه ای که همش سعی میکنه توهمه موقعیتا هم پایِ خونواده باشه,
باز یهو کنار کسی میشینن میگن اونیکی بچم یه چیز دیگست,
تو عشقم همینجوره,
براش همه کار میکنی کم نمیزاری ولی کم برمیداری,هی کوتاه میای,
دست اخر میگه نه فلانی یه پیز دیگه بود,
زل میزنه بهت از بعدی وقبلیا میگه,
بعضی وقتا جدا از خوب بودن هایِ مفرد,
ادم از اینهمه تبعیض خسته میشه,
از اینکه هی میره میخوره به درِ بسته,
میشینه نمیرسه,میدوء نمیرسه,وامیسته نمیرسه,
بعضی وقتا ادم زندگیش پر میشه از هِی نرسیدنا,
هی کوتاه اومدنا,هی آدم خوبه یِ زندگیِ دیگران,
ولی یهو که به خودش نگاه میکنه میبینه چند درِ کوبیدِ شده تو صورتشه و پر از ناشکری هایِ اطرافیان,
این یعنی ساده بودن,
یعنی مالامالِ این زندگی بودن,
این یعنی انگار خدا یه گزینه به اسم تبعیض گذاشته مختصِ تو,
فقط مالِ تو,که بشینی, پاشی, واستی, حتی رویِ همون گزینه بدویی....

#فرگل_مشتاقی
۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فکرش را بکن


فکرش را بکن؛
بگویی صبر کن تا دکمه های پیراهنت را خودم ببندم...
سرم را بالا بگیرم و تو شروع کنی به بستن؛
از پایین تا بالا یکی را جا بیندازی.
اخم کنم!
مرا ببوسی...
و با خنده بگویی دوباره !
فکرش را بکن؛
بگویم بنشین تا ناخن هایت را خودم لاک بزنم !
از راست به چپ یکی را جا بیندازم.
اخم کنی!
ببوسمت...
و با خنده بگویم دوباره!
فکرش را بکن چه خاطرات اتفاق نیفتاده ی زیبایی داریم ما!

۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چقدر؟؟؟؟؟؟؟

چقدر تا صبح نبودنش را بیداری بکشی که مثلا یک روز یک جایی آغوشت را بدهکار خودش گذاشت و رفت.
چقدر سکوت شب را صدا بزنی که آهای جناب قبلا معشوق بنده، الآن بیداری، یا داری هفت پادشاه را در خواب بازی میدهی؟
چقدر فکر کنی که مثلا اگر بود، به دُم آن ستاره ی دنباله دار، یک دوستت دارم می بستی و برایش می فرستادی که ستاره ی بختتان روشن شود از من بیشتر گفتن هایش.
چقدر میخواهی "مرد تنهای شب" را دیوانه کنی از تنهاییت میانِ چهار صبح هایِ اشک ریزانِ مچاله شده میان رخت خواب، بعد از دو ساعت دود کردن ِخیابان با سرفه هایِ خستگیِ ریه هایت که باید تاوان گناه قلبت را بسوزد.
چقدر آتش بگیری، چقدر بسوزی چقدر فریاد نزنی.
شب محترم است، سکوت قداست دارد
لطفا سکوتش را به هیاهوی نبودن ها گره نزنید.

۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از عشق تا انتقام

بعد تمام شدن یک رابطه جنگ واقعی تازه شروع میشود...
روزهای اول روزهای نذر و نیاز است که الهی به دلش بیافتد و برگردد...
اما چند وقت که میگذرد و خبری از برگشتن نمیشود وقتی می بینی طرفی که زد و شکسته و رفته دارد صاف صاف راه میرود و زندگی اش را می کند نفرین و ناله شروع میشود...
به گفته اطرافیان زمین گرد است، چوب خدا صدا ندارد و انعکاس رفتار هر کس به خودش برمیگردد...
مشاور اما تشخیص منطقی تر و بیرحمانه تری دارد: وابسته ای و مهر طلب و گدای محبت ...
تو تحت تاثیر حرفهای مشاور سعی می کنی بیشتر تقصیر هارو به گردن بگیری، نقطه ضعف هایت را اصلاح کنی و در کنار این کارها خودت را قانع می کنی که طرف مقابلت را در ذهنت رها کنی و ببخشی....
اوضاع کم و بیش آرام و دلتنگ پیش میرود اما آدم زخمی آتش زیر خاکستر است....
در یک لحظه به بادی دوباره شعله ور میشود و... آدم زخمی آدم انتقام است....
همه این ها را گفتم که بگویم ما آدم های از عشق گذشته و به انتقام رسیده ایم...
به زبان نمی آوریم اما تشنه دیدن تقاص پس دادن دیگرانیم... حتی شاید خودمان هم این را ندانیم...
نمیشود گفت حق داریم یا نداریم.... به هر حال می توانیم بگذریم، می توانیم حقمان را بخواهیم...
فقط این را ببینیم که هر روز با این انرژی قدم برمیداریم...
کاش آن ها هم بدانند آتشی که با آن دل کسی را میسوزانند بعید نیست به چادر خودشان هم برسد

۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بعضی های بی ارزش

فهمیدم با خودم جنگیدن چیزی را تغییر نمی دهد...
اینکه بخواهی خودت را آزار بدهی؛
مسیر زندگی ات را عوض نمی کند..
باید یک چیزهایی را بپذیری؛
اینکه آدم ها می آیند که بروند،
اینکه وجودِ هیچکس همیشگی نیست...
باید چشم هایت را باز کنی و البته به مشکلات پوزخند بزنی..
همه ی آدم ها کم می آورند؛
مهم این است که آن مرحله را خوب بُگذرانی
زندگی مثل یک بازی می ماند،
باید برایش بجنگی..
بشینی تماشایش کنی،
مطمئنن اگر بازنده نباشی
برنده هم نیستی!
اما ما نیامده ایم تماشاچیِ این قصه باشیم،
من ...تو...ما...
آمده ایم که این قصه را ببریم؛
آمده ایم برسیم به غولِ آخر!
اگر مقاومت می کنیم برای باورهایمان است،
اگر می جنگیم ؛برای چیزهایی ست که نمی خواهیم از دست بدهیم...
اما تا به کی..؟!
بالاخره خسته میشوی!
رفیق یک چیزهایی وقتی با چنگ و دندان نگه داشته شوند،
دیگر ارزشی ندارند؛
باید رهایشان کنی
رهااااااا...

۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

20 قانون طلایی برای احترام به خود


20 قانون طلایی برای احترام به خود


🔺قانون اول:
اگر فکر می‌کنی کاری اشتباهه، انجامش نده

🔺قانون دوم:
در صحبت‌ها همیشه دقیقا همون چیزی رو بگو که منظورته

🔺قانون سوم:
هیچ‌وقت طوری زندگی نکن که سعی کنی همه رو از خودت راضی نگه‌ داری؛ هیج وقت

🔺قانون چهارم:
سعی کن هر روز یاد بگیری و دست از یادگرفتن بر نداری

🔺قانون پنجم:
در صحبت با دیگران هیچ‌وقت راجع به خودت بد حرف نزن

ادامه مطلب...
۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮑﻦ ..

سیمین بهبهانی:
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﻧﮑﻦ .. ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ
ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ
ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽ
ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ .. ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ
ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ ﺟﺎﯾﯽ
ﺑﺮﺍﯼ
ﮐﺸﻒ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ .. ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻪ
ﻣﻬﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﺗﻐﯿﯿﺮﺕ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﺁن ﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﮔﺎنگی ﺷﺨﺼﯿﺖ.
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺵ
ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ..
ﻣﺒﺎﺩﺍ
ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯﯼ ﺁﻟﺖ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﻮﯼ
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﺑﺎﺷﺪ ..
ﺑﺎ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺕ،،ﺣﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮ
ﮐﻦ ..
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ
ﻫﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ، ﺭﻧﺠﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ .
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ
ﺗﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ...
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ
ﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ
ﮐﺴﯽ ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ...

۳۱ فروردين ۹۶ ، ۱۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زنان سالم ، جامعه سالم


هر سال تابستان، یک کارتون جدید هالیوودی بروی پرده می‌آید.
کارتونی جذاب و پرمعنا، که قهرمان داستانش یک دختر جوان یا نوجوان است.
 این موضوع را من سه سال پیش  متوجه شدم.
وقتی که با دخترم کارتون frozen را دیدیم، کارتونی که با ازدواج پایان نمی‌یافت!
و سال قبل کارتون brave...
و سال قبل کارتون هیولا در پاریس...

زمانی که متوجه این موضوع شدم بیاد آوردم سالهاست که این‌گونه است، از سیندرلا گرفته تا دیو و دلبر و الی آخر...
چرا ؟

 به این نتیجه رسیدم که شاید آنها به این نتیجه رسیده‌اند که زنهای قوی، نرمال و با اعتماد بنفس،
 تضمین یک جامعه‌ی سالم، نرمال و پیشرو هستند، و اگر زنها تحقیر شوند، کار آن جامعه ساخته است.

چند ماه بعد نوشته‌ای از خانم «تهمینه میلانی» دیدم که اعتراض کرده بود به جوکهایی که راجع به شعور خانمها ، رانندگی آنها و قدرت تجزیه و تحلیلشان ساخته می‌شود و همین موضوعی را که من به آن فکر می‌کردم با تاکید عنوان کرده بود.

در کارتونهای هالیوودی، یک دختر جوان، نوجوان یا کودک، یک رسم بزرگ را تغییر می‌دهد:
یک سنت بزرگ را می‌شکند (brave )
مانع یک جنگ می‌شود (پوکاهانتس)
کشورش را در یک جنگ به پیروزی می‌رساند (مولان )
و الی آخر...
کارتونی را امسال دیدم به نام outside home، دختری سیاهپوست و مهاجر، با نمره‌ی هندسه‌ی بیست، که کره‌ی زمین را نجات می‌دهد.

جامعه‌ای که زنها در آن محترم و گرامی نگه داشته شوند، نجات پیدا می کند؛
 نه فقط به خاطر نسلی که این دختران در آینده تربیت می‌کنند، بلکه بخاطر اثر غیر قابل انکاری که این زنان بر روی مردانشان می‌گذارند.

و جامعه‌ای که زن مجرد، ترشیده است یا مطلقه، و زن متأهل ضعیفه است و ... در بهترین حالت، رانندگی‌اش، هوش ریاضی یا کامپیوترش کم و خنده دار است، تکلیف آینده‌اش چه خواهد شد؟
به مردها به غلط تلقین شده که هر چه زنها بیشتر تحقیر شوند، مردها خوشبخت تر و مقتدرترند، اما این بازی اندوهبار، بازی‌ایست که هم زنان در آن بازنده‌اند و هم مردان و از همه مهمتر، جامعه و آینده‌ی آن... و برنده؟
عقب ماندگی جامعه... زنانی‌که پر از تحقیرند و مردانی‌که سرشار از حقارتند.
برای کشورم، روزهایی را آرزو می‌کنم که در آن همه محترم و بزرگ شمرده شوند.
چه زن
 چه مرد

۲۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ


ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺁﻣﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻥ ﻫﻮﺍ ﻭ ﺑﺎﺭﻧﺪﮔﯽ ﭼﮑﻤﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﻃﺮﺣﯽ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪﻝ ﺧﺎﺻﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﺒﯿﻞ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻭﺯﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﻻﻏﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺳﺒﮏ ﺧﺎﺹ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻫﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﯾﺎ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺩ

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ

ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......

اگر هر کسی هر کاری میکند که حقوق دیگران را ضایع نمیکند
به ما ربطی ندارد
ﺍﻣﺎ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﻤﮏ ﺍﺳﺖ
ﭼﻪ ﻣﺎﺩﯼ ﭼﻪ  ﻓﮑﺮﯼ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻂ ﺩﺍﺭﺩ

بیاموزیم
ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﻭ از ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺑﯿﺠﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ سایرین ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻢ
چه آقاباشه چه خانم
  این یعنی تبادل آرامش

#روانشناسی

۲۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سرمایه ای از جنس سراب!!!!!!


می گویند: روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانه اش
دعوت کرد.
 
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که
وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا
برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوار هستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی !
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!

ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.

– پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محله نصاری
نشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم
کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه
صحبت کنم و نه بخوابم.

مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش
می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت
محله نصاری نشین راه می افتد.

تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی
کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت
کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب
خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد.

هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از
مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به
لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی
مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در
آن به او اقتدا می کردند رسید.

در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور
داشت فریاد زد: "ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز
هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و
شراب خریداری نموده است."
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم
مردم به شیشه افتاد!

مرد ادامه داد: "این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا
میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه
میبرد!"

سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری
بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش
افتاد.

زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که
مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا
کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای
دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او
حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.

در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:
ادامه مطلب...
۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۴:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مغز غریزی ما....


پسرم از آینه ماشین به اتوموبیل پشت سرمان نگاهی می اندازد و می گوید:
 "این ها رو نمی فهمم، نمی فهمم چرا بوق می زنه وقتی می بینه جلوم بسته است، خوب بوق می زنه که من کجا برم؟!"

می گویم: "فکر نمی کند، او فقط بی قرار است، مضطرب است، عصبانی است، بدون این که فکر کند عمل می کند، به شکلی کاملاً غریزی!"

می گوید: "غریزی؟ پس انتخاب کجاست؟! تمدّن کجاست؟!"
می گویم: "فرهنگ و تمدن محصول امنیّت است.
زمانی که احساس ناامنی وجود داشته باشد مغز فرهنگی ما به نفع مغز غریزی مان میدان را خالی می کند و دیگر انتخاب معنی ندارد، ما مثل سایر حیوانات کاملاً غریزی عمل می کنیم، سامانهٔ گریز-ستیز مغز عنان اختیار را به دست می گیرد و ما آکنده از معجون خشم و ترس می شویم، بی قرار، عجول، عصبانی؛ بوق می زنیم. سبقت می گیریم، دندان ها را به هم فشار می دهیم و به دیگران همچون دشمن خونخوار نگاه می کنیم."

می گوید: "ولی الآن که دلیلی برای ترس وجود ندارد!"
می گویم: "وقتی به طور مزمن و طولانی در شرایط بی ثباتی اقتصادی و  آماده باش امنیتی به سر ببریم ترشح نور اپی نفرین در مغز و اپی نفرین در خونمان بالا می رود و آرام آرام به نقطه ای می رسیم که گویا سقف جهان در حال فرو ریختن است و هواپیمای زندگی در حال سقوط!

سیاستمدارانی که بر طبل جنگ می کوبند، زراندوزانی که با تجارت اسلحه فربه می شوند و رسانه هایی که تنور جنگ را داغ می کنند ترس و نا امنی را به رگ ها و رشته های عصبی ما تزریق می کنند و ما، بی آن که بدانیم فرهنگ، فلسفه و هنر را از دست می دهیم و با مغزی در حدّ خروس جنگی ها به زندگی نگاه می کنیم!"

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

#دروغ_سیزده

#دروغ_سیزده تو این باشد که
"دوستم داری"!
و #دروغسیزده من هم این که
 "تو هستی"!
خوبیِ سیزده بدر این است من هرکجا باشم مشغولِ از شکوفه و چمن
عکس گرفتن، و
تو هرکجا باشی مشغولِ والیبال بازی کردن و بگو بخند و آجیل خوردن،
هر دو زیرِ یک آسمانیم.
 روی سر هردویمان یا آفتاب میبارد
 یا باران!
باهم هم سقفیم و شاید دروغِ سیزدهمان خیلی هم دروغ نیست!
راستی جای دوری که موبایل آنتن ندهد نروی، شاید زیر نور آفتاب صفحه موبایلم را خوب ندیدم و یکباره شماره ات را #اشتباهی گرفتم!

۱۳ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

💞 #سیاست_رفتارى چگونه می‌توان فهمید شخصی #واقعا_عاشق شماست؟

‌ 💞 #سیاست_رفتارى

چگونه می‌توان فهمید شخصی #واقعا_عاشق شماست؟

١) برای شما #وقت_می‌گذارد
حتی اگر او مردی پرمشغله باشد و کارش تمام ساعات او را بگیرد، طوری برنامه‌ریزی می‌کند که برای شما وقت بگذارد. او درک می‌کند که وقت گذاشتن برای نامزدش مهم است.

٢) #دست‌تان_را_می‌گیرد
گرفتن دست یکدیگر رمانتیک‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. این نشانه‌ محافظت کردن و اهمیت دادن به شریک عشقی است. اگر وقتی با او هستید دست‌تان را می‌گیرد، عاشق‌تان است و حضورتان در زندگی‌اش ارزشمند است.

٣)رفتاری #احترام_آمیز دارد
هر فرد سزاوار رفتاری احترام‌آمیز است. قبل از عشق، احترام می‌آید و اگر او با شما رفتاری احترام‌آمیز دارد عاشق‌تان نیز هست.

٤)عصبانیت‌تان را #تحمل_می‌کند
حتی اگر خانه را با عصبانیت‌تان زیر و رو کنید او آرام می‌ماند و هیچ حرفی نمی‌زند. با تمام کج‌خلقی‌ها و گلایه‌هایتان کنار می‌آید و هر موضوعی در میان باشد از عصبانیت شما عصبانی نمی‌شود.

٥) #تماس_فیزیکی
نزدیکی فیزیکی در یک رابطه مهم است اما شما می‌توانید تنها با نوازش دست نامزدتان یا بوسه‌ای بر پیشانی او احساسات‌تان را ابراز کنید.

٦)چیزی را از شما #مخفی_نمی‌کند
او هیچ‌چیز را از شما مخفی نمی‌کند. به حساب‌های رسانه‌های اجتماعی و ایمیل‌اش دسترسی دارید و اجازه می‌دهد از کارت اعتباری‌اش استفاده کنید. کاملا به شما اعتماد دارد و همین انتظار را از شما نیز دارد.

٧) #حامی_است
هر وقت دچار بحران شوید از شما حمایت می‌کند. توصیه‌های خوبی به شما می‌کند و کمک‌تان می‌کند بر مشکلات غلبه کنید.

٨) #ایراداتتان_را_می‌پذیرد
هیچ‌کس بی‌عیب و نقص نیست. هر فرد به سهم خود ایراداتی دارد و از جهاتی ناقص است. اگر او از ضعف‌هایتان آگاه است و با آنها مشکلی ندارد، پس واقعا عاشق‌تان است.

٩) #احساسات‌اش_را_ابراز_می‌کند
او احساسات‌اش را پنهان نمی‌کند و عشق‌اش را به زبان می‌آورد و با عمل نشان می‌دهد. هر بار دیدار می‌کنید یا تلفنی صحبت می‌کنید گفتن "دوستت دارم” را فراموش نمی‌کند و کارهای مختلفی می‌کند تا شما احساس خاص بودن بکنید.

١٠)از شما #سوال_نمی‌پرسد
او از شما نمی‌پرسد چرا برای جلسه دیر رسیدید یا فلان روز کجا بودید. ذاتا کنجکاو نیست که این یعنی فردی مطمئن است.

١١)از شما نمی‌خواهد خودتان را #تغییر_دهید
او همان‌طور که هستید به شما عشق می‌ورزد و از شما نمی‌خواهد هیچ تغییری بکنید. حتی اگر خودتان پیشنهاد کنید که چیزی را در خودتان تغییر دهید شما را از این کار منصرف می‌کند.

 
۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

❤️پستی زیبا درباره معنی عشق ❤️ عشق چیست ؟؟؟

❤️پستی زیبا درباره معنی عشق ❤️

عشق چیست ؟؟؟


دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟ دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است رهروی گفت: کوچه ای بن بست سالکی گفت: ....

راه پر خم و پیچ در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ دلبری گفت: شوخی لوسی است تاجری گفت: عشق کیلو چند؟مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش واعظی گفت: واژه بی معناست زاهدی گفت: طوق شیطان است محتسب گفت: منکر عظماست قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت جاهلی گفت: عشق را عشق است پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!

۱۲ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰