کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

۴۱۴ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

ویژگیهای اخلاقی افراد وابسته


ویژگیهای اخلاقی افراد وابسته

افراد با هم متفاوت هستند و بر اساس الگوهای تربیتی، خانواده ای که در آن رشد کرده اند و هزاران عامل دیگر، رفتارهای متفاوتی دارند، بنابراین نمی توان گفت فردی که برای همه کار هایش منتظر تصمیم گیری پدر و مادر (یا دیگران) می ماند، دچار اختلال شخصیتی خاصی است، اما شاید بتوان گفت این افراد شخصیت وابسته ای دارند و در مورد همه چیز از غذا، رنگ و مدل لباسشان گرفته تا انتخاب همسر، هیچ نظری ندارند

در تاریخچه زندگی آنها می توانید قطع ارتباط هایی را ببینید که بلافاصله با یک رابط دیگر جایگزین شده اند.

 چون این افراد به شدت از تنهایی و به حال خود رها شدن واهمه دارند.
او همه تصمیم گیری ها را به شما محول می کند و سعی می کند پشت تصمیمات شما پنهان شود.
او در طلب محبت و حمایت دیگران (شما یا پدر و مادر و اطرافیانش) افراط می کنند، تا حدی که داوطلب انجام کارهایی می شود که برای بیشتر آدم ها یا حتی برای خودش ناخوشایند است.

این افراد مدام برای تصاحب، کنترل و در تله انداختن شما نقشه می کشند.
او بدون نظر دادن شما قادر به اخذ تصمیمات روزمره نیست یا حداقل خودش اینطور فکر می کند.

افراد وابسته احتیاج دارند که شما مسئولیت بیشتر زمینه های مهم زندگی آنها را بپذیرید.
این افراد در ابراز مخالفت با دیگران به دلیل ترس از قطع حمایت و مقبولیت آنها دچار اشکال هستند.

افراد وابسته در شروع برنامه ها و انجام کارها به تنهایی به مشکل بر می خورند.

افراد وابسته وقتی تنها هستند به دلیل ترس مبالغه آمیزشان از ناتوانی برای مراقبت از خود، احساس ناراحتی و درماندگی می کنند.

افراد وابسته عموما عزت نفس پایینی دارند و به همین دلیل بیش از سایر افراد در معرض خطر وابسته شدن به دیگران قرار دارند


۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

20 نشانه ای که به شما می گوید: ازدواج ممنوع!


20 نشانه ای که به شما می گوید: ازدواج ممنوع!

 برخی نشانه ها و رفتارها وجود دارد که اگر فرد در خود آن ها را می بیند، بهتر است تا آن ها را به طور کامل رفع نکرده است، به فکر ازدواج نباشد؛
زیرا متأسفانه با بی تفاوتی و ساده گرفتن آن ها همین عوامل پس از ازدواج مایه بروز اختلافات و بگو و مگوی زوجین می شود.
این عوامل عبارتند از:

اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. ( تنبلی و بی مسئولیتی)

اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد کنید.(نداشتن تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)

اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به دلیل مشکلاتی قطع رابطه کرده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.( نداشتن ثبات فکری، احساسی و رفتاری)

اگر

ادامه مطلب...
۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۳:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قرار بود؟؟!!


کار هر روزم شده بود...
تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بارها زیر و رو کرده بودم تا آن ساعتی را که ماه ها قبل دست یکی از دوستانم دیده بودم پیدا کنم.
هرچه بیشتر گشتم ؛ بیشتر از پیدا کردنش نا امید شدم.
یک ساعت ساده ولی به چشم من عجیب زیبا.
چند ماه گذشت...از پیدا کردنش کاملا نا امید شدم...
با خودم گفتم فعلا یک ساعت دیگر می خرم تا روزی که ساعت مورد علاقه ام را پیدا کنم...
یک ساعت خریدم... تا چند روز اول ساعت را پرت می کردم یک گوشه و حتی آن را به دستم نمی بستم اما بهتر از هیچی بود...
هر بار نگاهش می کردم حس بدی بهم دست می داد چون آن چیزی که می خواستم نبود...

آن روزها گذشت...

به جایش روزهایی آمد که اولین کارم، بعد از بیدار شدن بستن آن ساعت بود...
 من به آن ساعت عادت کرده بودم...
آنقدر عادت کرده بودم که حتی وقتی ساعت مورد علاقه ام را پشت ویترین مغازه ها دیدم بی توجه از کنارش رد شدم..
دستم به ساعت و چشمم به عقربه هایش عادت کرده بود.

سال ها گذشت...
حالا هر وقت آن ساعت را گوشه ی کمد می بینم تمام ذهنم درگیر می شود...
درگیر آدم هایی که به چیزی یا کسی که دوست دارند نمی رسند و به اجبار برایش جایگزین پیدا می کنند...
درگیر آدم هایی که بدون دوست داشتن به چیزی یا کسی عادت می کنند...  آنقدر که علاقه شان را فراموش می کنند...
درگیر آدم هایی که پای عادتشان می مانند نه پای دوست داشتنشان

۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دود سیگار زشته ؛ دود ماشین خوبه !!!


دود سیگار زشته ؛ دود ماشین خوبه !!!

مقطع کوتاهی سیگار میکشیدم و خوشبختانه مدتهاست کشیدن سیگار را ترک کرده ام.
در میان نامه ها و کامنتها در سایت و صفحه ی فیس بوکم، تعدادی پیام دریافت کردم با این مضامین که:
ما تا به حال فکر میکردیم تو فهمیده و باسوادی! خجالت نمیکشی از اینکه سیگار میکشی؟ اصلاً به چه حقی کسی که ماهیانه صدها هزار نفر نوشته هایش را میخوانند و الگوی جوانان است باید عکس سیگار کشیدن روی سایت بگذارد؟ و …آن نوشته و این کامنت ها، برخی از دردهای جامعه را که سالهاست به آن عادت کرده ایم پیش چشمم آورد.

نخستین درد را "اعتقاد" به "الگوی کامل" می دانم. تفکری که میگوید
ادامه مطلب...
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نکات جالب روانشناسی


نکات جالب روانشناسی

عاشق شدن تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.

گرفتن دست کسی که عاشقش هستید می‌تواند درد فیزیکی، همین‌طور استرس و ترس را کاهش دهد.

آدم‌هایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند

خاطرات به مرور زمان تحریف می‌شوند.

هر انسان به‌طور متوسط حداقل یک خاطره‌ی ساختگی دارد.

حدودا ۸۰ درصد صحبت‌های گروهی آدم‌ها، گلایه است.

افسردگی نتیجه‌ بیش ‌از حد فکر کردن است.

ذهن مشکلاتی را خلق می‌کند که حتی وجود نداشته‌اند.

اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیده‌اید، مغزتان فریب می‌خورد که شما واقعا خوب خوابیده اید.

هرچه نامطمئن‌تر باشید بیش‌تر جبهه می‌گیرید و از عقایدتان دفاع می کنید

امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی به‌طور متوسط به اندازه‌ی یک بیمار روانی در دهه‌ی ۱۹۵۰ است.

آغوشی طولانی‌تر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیائی در بدن‌تان ترشح می‌کند که باعث می‌شود به شخصی که در آغوش گرفته‌اید اعتماد کنید.

آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند.
برای همین است که آدمها‌ در مکالمات آخر شب دست به اعتراف می‌زنند.🙊

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

#تنبل_کردن_همسر



 #تنبل_کردن_همسر


تمایل نداشتن برخی مردان به اشتغال یکی از چالش های مهم همسرانشان به خصوص زنان شاغل است. این مسئله در برخی از خانواده ها به قدری شکل بحرانی به خود گرفته است که به طور کلی تامین تمام مخارج و هزینه های خانوار از پرداخت اجاره خانه گرفته تا هزینه خورد و خوراک و پوشاک و حتی شهریه تحصیل فرزندان نیز به دوش مادر خانواده می افتد! کسی که باید وقت و انرژی خود را برای رسیدگی به امور خانه و تربیت فرزندان بگذارد، از صبح تا شب کار می کند و در مقابل شوهرش یا پای تلویزیون است یا وقتش را با دوستانش در پارک سپری می کند!


این نوع رفتار در مردان، معمولا یک خصلت شخصیتی است. یعنی اگر شخصیت این افراد در خانواده شان بررسی شود، خواهید دید که مثلا پدر این فرد هم چنین خصلتی دارد یا مثلا برادر و حتی عموهای این فرد هم ممکن است به همین سبک زندگی کنند. این افراد برای حل مشکل شان به روان درمانی یا روان کاوی نیاز دارند که گاهی تا یک سال هم زمان می برد تا حل شود.


1. مردها را تنبل نکنید
گاهی اوقات مردها

ادامه مطلب...
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

🌺 با نوجوانت زیبا سخن بگو 🌺

🌺 با نوجوانت زیبا سخن بگو 🌺

🌹استفاده از الفاظ خوب در برخورد با نوجوان
🌹 به کار بردن لحن زیبا در هنگام صحبت با نوجوان

🌹 والدین نباید انتقادهای چَکّشی برای نوجوانان داشته باشند؛ لذا قبل از انتقاد، والدین باید حتماً خوبی های فرزند را بیان کنند. خصوصاً آن کسانی که دختران جوان دارند.

🌹طبق بررسی عدّه ای از کارشناسان، در هنگام انتقاد از یک دختر، باید

ادامه مطلب...
۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چگونه_بر_اضطرابتان_در_جمع_غلبه_کنید!!

چگونه_بر_اضطرابتان_در_جمع_غلبه_کنید!!
 
افرادی که اعتماد به نفس شان پایین آمده و در جمع دوستان نمی توانند به راحتی صحبت کنند، می توانند با بکارگیری چند راهکار ساده مورد ‌توصیه کارشناسان، بر این مشکل خود غلبه کنند.
1.خودگویی(گفتگو با خود)
برای غلبه بر احساس دستپاچگی در موقعیت های اجتماعی از خودگویی های مثبت استفاده کنید؛ مثلا اینکه:
   من از خودم رضایت دارم، نیازی به تأیید دیگران ندارم.
   با اشتیاق به صحبت های اطرافیان گوش می دهم و از همین طریق با آنها ارتباط برقرار می کنم.
   با افراد غریبه، در مهمانی ها آشنا خواهم شد و صحبت می کنم بدون آنکه نگران باشم در مورد من چه فکر می کنند.
 
2. مهربانی به خویشتن
اگر هنگامی که در جمع هستید، این فکر در ذهنتان مانور می دهد که دیگران در مورد شما چه قضاوتی می کنند، دستپاچه و مضطرب خواهید شد. اما باید این نکته را به خودتان یادآوری کنید که

ادامه مطلب...
۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

"دوازده قانون موفقیت"

"دوازده قانون موفقیت"

◀️۱- قانون بزرگ: هرچیزی به دنیا بدهیم، به خود ما بازمیگردد.

◀️۲- قانون خلقت: زندگی به خودی خود اتفاق نمی افتد، ما باید آن را خلق کنیم.

◀️۳- قانون پذیرش: انسان باید چیزی را بپذیرد تا بتواند آن را تغییر دهد.

◀️۴- قانون رشد: وقتی خود را تغییر میدهیم، زندگی ما نیز به تناسب آن تغییر میکند.

◀️۵- قانون مسئولیت: ما خود باید مسئولیت هر آنچه در زندگیمان هست را، بپذیریم.

◀️۶- قانون اتصال: گذشته، حال و آینده همه به هم متصل هستند.

◀️۷- قانون تمـرکز: به هر چیز زیاد تمرکز کنی خلق می شود.

◀️۸- قانون هماهنگی: رفتار ما باید با افکار و کارهایمان تطابق داشته باشد.

◀️۹- قانون اکـنـون و اینـجا: زندگی و آرزوها فقط در لحظه حال جریان دارند .

◀️۱۰- قانون درس: زندگی خود را تکـرار میکند تا ما از آن درس بگیریم و مسیر خود را تغییـر دهیم.

◀️۱۱- قانون صبر و پاداش: ارزشمندترین پاداش ها نیازمند پشتکـار هستند.

◀️۱۲- قانون عمل: پاداشها حاصل انرژی و تلاشی هستند که برای به دست آوردنشان میکنیم.

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

#چرا_عقب_مانده_ایم؟ #دکتر_علی_محمد_ایزدی


 اگر می خواهیم شخصیت بالغی در کودکانمان رشد کند باید برایشان ارزش قائل شویم.
نه به این معنی که آنها را لوس کنیم، بلکه بدین نحو که مانند یک آدم بزرگ و با احترام متقابل با آنها رفتار نماییم.
خیال نکنیم بچه هستند و باید با آنها رفتار کودکانه داشت و یا بی اعتنا بود.
نگاه های ما، گفتار ما و رفتار ما با آنها، شخصیت آنها را می سازد.

توماس هریس می گوید: وقتی کودکی پنج ساله با قدم های بلند به سوی کودکستان می رود، در حدود 25000 ساعت نوار دو لبه ی ضبط شده در مغز خود دارد که یک لبه ی آن مربوط به شخصیت کودکی و دیگری مربوط به شخصیت والدینی است.

او همچنین یک کامپیوتر بسیار دقیق در مغز خود دارد که می تواند عنداللزوم با استفاده از اطلاعات آن هزاران فکر بکر تحویل دهد.

یک کودک روشن، به معنی واقعی کلمه، کودکی است که مقدار قابل توجهی محبت دیده و یاد گرفته است که چطور شخصیت بالغی خود را به کار برد.
 برعکس، کودکی که هنوز گرفتار یافتن شخصیت های گمگشته ی خویش است نمی تواند کامپیوتر خود را در راه های دیگری که خلاق باشد به کار اندازد.
با کودکان درست رفتار کنیم.شخصیت اصلی آنها در همینن سنین شکل میگیرد.

#روانشناسی
 #چرا_عقب_مانده_ایم؟
 #دکتر_علی_محمد_ایزدی

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بانو

بانو از خودت دست نکش
خودت چتر باش
خودت ابر باش
خودت باران
شک نکن خدا نابغه بوده،که تو را آفریده
بیخیال بنده هایش که دنیای زنانه ات را نادیده گرفتند
،
بانو ایندفعه سر سفره، تو نان گرم بخور
اصلا تمام زیتون های دنیا هم مال تو
هر وقت هم تنت سرد شد
تنهاییت را بغض نکن
آواز کن
با صدای بلند برای گرمیه دلت بخوان
دیگر هیچ وقت تنهاییت را باگریه نشان نده
حتی وقتی تنها میخوابی.
بگذار ایندفعه لالاییت را برای خودت...
،
چه خوب میشد عصرانه میهمان خودت باشی
بانو بانو بانو
چای که دم کشید
دامن کوتاهت یادت نرود
قند توی دل قندان آب میشود
طعم گس چای را که هورت میکشی
،
بانو یک دل سیر بخند
بخند به ریش روزگار
که اگر عاطفه و مهر تو نبود
 تو را به قضاوت نمی نشستند
و حکم به مشروطی آزادیت نمیدادند
که هر جا میروی گزارش کنی
که من میگویم، من میخواهم و من منشان
گوشت که سهل است جانت را پر کند
مهربان یک دل سیر بخواب
تا درد حرفهایی که دل کوچکت را میشکند
فراموش کنی
بانوی کامل
خدا آرامش هستی را در چشمانت
در حلقه آغوشت
درست روی لبهایت به امانت گذاشت
به جهنم برود، هر که آرامشت را دستخوش زمختی خویش کند
به جهنم برود آنکه بلندای روحت را نمیبیند
ولی فرود و فراز تنت را خوب میشناسد
به جهنم برود کسی که تو را ضعیفه خواند
تا ضعف خودش به چشم نیاید
بین خودمان باشد
خدا شرمنده جای نوازشهاییست که روی تنت ماند.
-به جهنم میرود
،
بانو راستی حال دلت چطور است؟
چند وقت است رویا ندیده ای،
راستی هنوز اشک میریزی؟!؟!؟
قول دادی که دیگر تنهاییت را با گریه نشان ندهی
نکند هنوز منتظر شنیدن دوستت دارمی!!!
،
بیا بحث را عوض کنیم
راستی موهایت را بگذار بلند شود
بگذار از زیر روسری هوایی بخورند
لاک قرمز یادت نرود
خدا هر چه صورتی و قرمز و سرخابیست برای تو آفریده
کلاغ ها دیر زمانیست پشت سر طاووس حرف میزنند
اصلا بگذار یک کلاغ چل کلاغ کنند
تو گوشواره هایت را فراموش نکنی
،
،
بانو هر وقت دلت خواست دستت را از ماشین بیرون ببر و
تن وحشی باد را لمس کن
هر وقت هم دلت خواست
لبه ی جوی راه برو
حتی بلند حرف بزن و بخند
و هر روز هم برقص خواستی با ساز دلت خواستی با...
فقط یادت نرود کتاب بخوانی
بانوی کامل و زیبا
تو سلیقه خاص خدایی
آنِ خلقتت خدا قلیانی چاق کرد
پا روی پایش انداخته
و روی بوم نازنین وجودت قلم عشق را چرخاند
پس تو نابترینی
،
بانو نابترین شعر خدایی تو
سَر انگشت بهاری
بخند از ته دل رها
و بزن
 قید احساسی که نخوانَد تمنای نگاهت را...

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به دنبال یک " خود " جدید!



به دنبال یک " خود " جدید!

باید خداحافظی کرد!از همه آنهایی که دوست داشتنِ بی‌ شائبه را نیاموخته اند.از همه آنهایی که عشق را حقِ مسلمِ خود می‌‌دانند و حتی ذره‌ای عشق ورزیدن بلد نیستند.
از همه آنهایی که چشم‌هایشان را به خوبی‌‌ها می‌‌بندند و کوچکترین اتفاق‌ها را از دریچه ی  شک و تردید می‌بینند.از همه آنهایی که هرگز کلامی به مهر بر زبانشان جاری نمی‌‌شود، آنهایی که تمام فرصت‌ها را غنیمت می‌‌شمارند برای رنجاندن کسانی‌ که تشنه‌ ی محبتند.

باید خداحافظی کرد!از آنهایی که به کرات دل ما را شکسته اند.از آنهایی که از شادمانی‌های ما شاد نمی‌‌شوند.از آنهایی که در غمها نه غمخوارِ ما هستند نه سنگ صبور!از آنهایی که با ما هیچ خاطره‌ای نمی‌سازند،آنهایی که  به سادگی‌ ما را فراموش می‌‌کنند، آنهایی که تنها زمانی‌ سراغِ ما می‌‌آیند که چیزی می‌‌خواهند یا کاری دارند.

باید خداحافظی کرد!از خودمان ...باید با یک خودِ جدید آشنا شد.
با کسی‌ که خودش را بیش از اینها دوست دارد.با کسی‌ که می‌‌تواند راست قامت بایستد و با قدرت و شهامت مرز‌های خود را به دیگران نشان دهد. نشاند دهد خطِ قرمز او احترام متقابل است چه در کلام چه در رفتار
خداحافظ آدم‌های نامهربان ...



۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا یک مدیر موفق می شود؟


چرا یک مدیر موفق می شود؟

روباه: می‌دونی ساعت چنده آخه ساعت من خراب شده.
شیر : من می‌تونم به راحتی برات درستش کنم.
روباه : ولی پنجه‌های بزرگ تو فقط اونو خرابتر می‌کنه.
شیر : نه بده برات تعمیرش می‌کنم.

روباه : مسخره است. هر احمقی میدونه که یک شیر تنبل با چنگال‌های بزرگ نمی‌تونه یه ساعت مچی پیچیده رو تعمیر کنه.
شیر : البته که می‌تونه. اونو بده تا برات تعمیرش کنم.
شیر داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتی با ساعتی که به خوبی کار می‌کرد بازگشت.
روباه شگفت زده شد و شیر دوباره زیر آفتاب دراز کشید و رضایتمندانه به خود می‌بالید.

بعد از مدت کمی گرگی رسید و به شیر لمیده در زیر آفتاب نگاهی کرد.
گرگ : می‌تونم امشب بیام و با تو تلویزیون نگاه کنم؟ چون تلویزیونم خرابه.
شیر : من می‌تونم به راحتی برات درستش کنم.
گرگ : از من توقع نداری که این چرند رو باور کنم. امکان نداره که یک شیر تنبل با چنگال‌های بزرگ بتونه یک تلویزیون پیچیده رو درست کنه.
شیر : مهم نیست. می‌خواهی امتحان کنی؟
شیر داخل لانه‌اش شد و بعد از مدتی  تلویزیون تعمیر شده برگشت.
گرگ شگفت زده و با خوشحالی دور شد.

حال ببینیم در لانه شیر چه خبره؟

در یک طرف شش خرگوش باهوش و کوچک مشغول کارهای بسیار پیچیده بوسیله ابزارهای مخصوص هستند و در طرف دیگر شیر بزرگ مفتخرانه لمیده است.

نتیجه :اگر می‌خواهید بدانید چرا یک مدیر مشهور است به کار زیر دستانش توجه کنید.
اگر می‌خواهید مدیر موفق و مؤثری باشید از هوشمندی و ارتقاء کارکنان تان نهراسید بلکه به آنها فرصت رشد بدهید.
 این مسأله چیزی از توانمندی‌های شما نمی‌کاهد.

بیل گیتس:
مدیران موفق، افراد باهوش‌تر از خودشان  را استخدام می‌کنند

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شجاعت معمولی بودن؟؟؟!!!


معمولی بودن !
معمولی بودن در زندگی، میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد.
مثلا:
شاگرد معمولی بودن، قیافه معمولی داشتن، دونده معمولی بودن، نقاش معمولی
بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن .معمولی
مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن
...
منظورم از "معمولی" همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و
در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.

فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ای است که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و
هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.
من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی
معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنار گذاشتم. این کنار کشیدن زمانی بود که
همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره معلم مان را کوبید
کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او
بکشم.
حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و پیگیری من خیلی با
نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی
بودن را تحمل نکنم.
آن روزها آنقدر ضعیف بودم که با شاخص های "ترین" زندگی کرده و خود را
مقایسه می کردم. و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند.

شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام
که می خواست اگر دست به گچ بزند، آن گچ حتماً بایستی طلا شود. یک توانای
مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد.
اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی
باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند، نه
غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از
رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها
را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (
سقوط) در لایه آدم های "معمولی". و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از
دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با
"ترین"هایم به رسمیت بشناسند. از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می
گذارم و
به خود معمولیم عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق
بورزند.

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

♨️به جای تنبیه چه کنیم

♨️به جای تنبیه چه کنیم:

✅کمی تأمل کنید :
یک مکث کوتاه در عکس العمل و اندکی صبر هنگام هیجان میتواند گره گشا باشد. چه اشکالی دارد که بگوییم : (( الان برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعدا در موردش صحبت میکنیم.)) به او بیاموزید :
به جای مجازات او به خاطر کار نادرستش کار درست را به او یاد دهید.مثلا بگویید : (( وقتی اسباب بازیهایت را در اتاق پذیرایی رها میکنی من این کارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه ی بعد آنها را در کمد بگذاری.))

 ✅مثبت باشید :
به جای آنکه بگویید : (( چند مرتبه باید به تو بگویم که دندان هایت را مسواک بزنی؟)) میتوانید بگویید : (( دندانهای قشنگت را مسواک بزن که همین طور قشنگ بماند. بعد من را خبر کن که بعد از تو مسواک بزنم.))

 ✅توضیح به جای تهدید :
میتوانید با

ادامه مطلب...
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰