10 رفتار مردها که نشان می دهد برای همیشه دوستتان دارد
_شما را بخاطر زیبایی درونتان دوست دارد
وقتی شما را ملاقات می کند چشم هایش تنها روی جسمتان نمی چرخد. او شما را به خاطر آن چه که هستید ،به خاطر شخصیت، ارزش ها و موفقیت های تان دوست دارد.
_از حس شوخ طبعی شما لذت می برد
مردها زنان شوخ طبع را تحسین می کنند.زنانیکه قادر باشند به خودشان بخندند و در لحظات پر تنش بتوانند استرس را کم کنند
_تمام دنیای او هستید
حتی لحظه ای به زنان دیگر توجه نمی کند چون شما را انتخاب کرده است. درحین حفظ استقلال با هم کارمی کنید، به هم تعهد می دهید، با چالش های زندگی با هم رو به رو می شوید
_به شما احترام می گذارد
احترام متقابل پلی است که به زوجین اجازه می دهد همدیگر را دوست داشته باشند و با وجود تفاوت ها همیشه کنار هم بمانند.
_شما را همانطور که هستید دوست دارد
به عقیده او شما حتی در زیرشلواری و با دمپایی پلاستیکی هم زیبا هستید. زیرا درک او از زیبایی فراتر از زیبایی ظاهری است.
_می داند چگونه ببخشد و چگونه درخواست بخشش کند
او حتی زمانی که اشتباه می کنید از دوست داشتنش کم نمی شود. وقتی اشتباهی مرتکب می شود هم به زبان و هم در عمل عذرخواهی می کند.
_به رویاهای تان اهمیت می دهد
. مردی که شما را دوست داشته باشد انرژی و وقتش را برای خواسته های تان خرج می کند چون شادی شما برایش مهم است.
_صلح طلب است
برای تمام ایده ها و نظریات شماارزش قائل است چون می خواهد به راه حل برسد.
_حساس است
_عجول نیست
حتی اگر دیر کنید شکایتی نمی کند. به خاطر این که بستن چمدان طول کشیده است شاکی نمی شود. هیچوقت نمی گوید از منتظر ماندن خسته شده ام یا عجله کن.
اگر همسرتان چنین خصوصیات رفتاری دارد بدانید که شما را برای همیشه دوست خواهد داشت.
#روانشناسی
چرا ایرانی ها استعداد تروریست شدن را ندارند؟
#طنز
اگر پاسپورت تمام تروریست های پانزده سال اخیر در آمریکا را بررسی کنند، تروریست ها یا متولد عربستان بودند، یا مصر، یا پاکستان یا امارات، کلا به پنج تا نمی رسند.
آن وقت به جای اینکه برای ورود و کار این تروریست ها مانع درست کنند، مانع ایرانی هایی می شوند که یا برای خوشگذرانی به آمریکا می روند، یا درس یا زندگی بهتر، اصلا ایرانی ممکن است ترور کند؟
اصلا ایرانی حال و حوصله این کارهای سخت و با دردسر را دارد.
اصولا یک ایرانی به پنج دلیل با ترور و عملیات تروریستی مخالف است:
یک، باید کار با برنامه باشد و همینطوری نمی توان الکی رفت ترور کرد، ایرانی هم حوصله این سوسول بازیها را ندارد.
دو، تروریست انتحاری باید به یک چیزی اعتقاد داشته باشد، ایرانی ها هر شش ماه یک بار نظرشان عوض می شود
سه، عملیات تروریستی پنهان کاری می خواهد، یک ایرانی اگر برای ترور هم بخواهد برود، اول به همه دوستان و فامیلش خبر می دهد، بعد هم استتوس می کند می گذارد توی فیسبوک، همه می فهمند.
شما یک کودتا در ایران نام ببرید که از دو هفته قبلش لو نرفته باشد، اصلا ایرانی ها اهل مخفی کاری نیستند.
چهار، آدمی که مثل آب خوردن و به هیچ دلیلی فحش می دهد که ترور نمی کند، ترور کار آدمهای ضعیفی است که فحش دادن بلد نیستند.
الآن شما یک استتوس بگذارید توی فیسبوک که امروز روز تولدم است.
نیم ساعت بعد بیست تا کامنت می گذارند که « غلط کردی»، « ای خاک بر سر ما که تو به دنیا آمدی»، « به ما چه ربطی دارد که تو به دنیا آمدی، کاش مرده بودی.» طرف هم اصلا تو را نمی شناسد، ولی حال می کند به تو فحش بدهد.
آدمی که بلد است فحش بدهد که دیگر ترور نمی کند.
پنج، کلا کاری که به نتیجه برسد، مطمئنا کار ایرانی نیست، مگر اینکه آن ایرانی سالها بیرون ایران زندگی کرده باشد و اصلا زبان فارسی هم از یادش رفته باشد و حداقل پنج سال از تربیت و مزه ی آخرین قورمه سبزی، لواشک، آبگوشت، سوهان و سماورش گذشته باشد.
نتیجه گیری امنیتی: آمریکایی ها اگر فقط سفر اتباع سعودی را به اروپا و آمریکا و اتباع اروپا و آمریکا را به سعودی کنترل کنند، شصت درصد از ترورهای جهان کم میشود.
یکی از تجربه های دردناک زندگی این است که فرد دلبسته آدمهای خاکستری شود.
آدمهای خاکستری همیشه تو را در وضعیت تعلیق نگه می دارند: نه به تو دل می دهند و نه می گذارند که از آنها دل بکنی.
تو را در میانه زمین و هوا معلق می خواهند.
تا وقتی که تو را دل داده خود می یابند با تو سرد و با فاصله اند و تا احساس می کنند که از آنها دل می کنی با تو گرم و نزدیک می شوند-
اما فقط تا آنجا که بدانند رشته را نمی گسلی و از چنگ شان نمی گریزی. به تو دل نمی دهند اما مانع دل کندت می شوند.
بعضی از این آدم های خاکستری خودشان بلاتکلیف و معلق اند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمی دانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفی شان با تو بازمی تابانند.
گاهی هم دچار نوعی بیماری روانی اند- ملغمه آشفته ای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط.
یعنی چندان به خود اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بی اعتمادند که به محبت ات پاسخ درخور بدهند.
تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه می دارند تا شهد عشقی را که نثارشان می کنی بمکند، اما چیزی از جان شان برایت مایه نگذارند.
آدمهای خاکستری خواسته یا ناخواسته تمام خون عاطفه ات را می نوشند اما بر مرده ات فاتحه هم نمی خوانند.
لحظه های تلخ زندگی شان را با تو تقسیم می کنند، اما خوشی های شان را با دیگران شریک می شوند.
با جذابیت های شان آرام آرام به دورت تار می تنند، و تا به خود می آیی خود را گرفتار دام شان می یابی.
ته دل می دانی که شهدت را می نوشند و تفاله ات را تف می کنند، اما برای بی مهرهایشان مدام بهانه می تراشی.
می دانی که وضعیت هرگز بهتر نمی شود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی می تراشی. آنقدر می مانی تا بپوسی.
عشق آدم را آسیب پذیر می کند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیب پذیر است که دست شان را تا آرنج در قلبت فرو می کنند. این رابطه ها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است. و اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جان اش کمک بخواهد.
هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر می شوی. از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت.
هر سال تابستان، یک کارتون جدید هالیوودی بروی پرده میآید.
کارتونی جذاب و پرمعنا، که قهرمان داستانش یک دختر جوان یا نوجوان است.
این موضوع را من سه سال پیش متوجه شدم.
وقتی که با دخترم کارتون frozen را دیدیم، کارتونی که با ازدواج پایان نمییافت!
و سال قبل کارتون brave...
و سال قبل کارتون هیولا در پاریس...
زمانی که متوجه این موضوع شدم بیاد آوردم سالهاست که اینگونه است، از سیندرلا گرفته تا دیو و دلبر و الی آخر...
چرا ؟
به این نتیجه رسیدم که شاید آنها به این نتیجه رسیدهاند که زنهای قوی، نرمال و با اعتماد بنفس،
تضمین یک جامعهی سالم، نرمال و پیشرو هستند، و اگر زنها تحقیر شوند، کار آن جامعه ساخته است.
چند ماه بعد نوشتهای از خانم «تهمینه میلانی» دیدم که اعتراض کرده بود به جوکهایی که راجع به شعور خانمها ، رانندگی آنها و قدرت تجزیه و تحلیلشان ساخته میشود و همین موضوعی را که من به آن فکر میکردم با تاکید عنوان کرده بود.
در کارتونهای هالیوودی، یک دختر جوان، نوجوان یا کودک، یک رسم بزرگ را تغییر میدهد:
یک سنت بزرگ را میشکند (brave )
مانع یک جنگ میشود (پوکاهانتس)
کشورش را در یک جنگ به پیروزی میرساند (مولان )
و الی آخر...
کارتونی را امسال دیدم به نام outside home، دختری سیاهپوست و مهاجر، با نمرهی هندسهی بیست، که کرهی زمین را نجات میدهد.
جامعهای که زنها در آن محترم و گرامی نگه داشته شوند، نجات پیدا می کند؛
نه فقط به خاطر نسلی که این دختران در آینده تربیت میکنند، بلکه بخاطر اثر غیر قابل انکاری که این زنان بر روی مردانشان میگذارند.
و جامعهای که زن مجرد، ترشیده است یا مطلقه، و زن متأهل ضعیفه است و ... در بهترین حالت، رانندگیاش، هوش ریاضی یا کامپیوترش کم و خنده دار است، تکلیف آیندهاش چه خواهد شد؟
به مردها به غلط تلقین شده که هر چه زنها بیشتر تحقیر شوند، مردها خوشبخت تر و مقتدرترند، اما این بازی اندوهبار، بازیایست که هم زنان در آن بازندهاند و هم مردان و از همه مهمتر، جامعه و آیندهی آن... و برنده؟
عقب ماندگی جامعه... زنانیکه پر از تحقیرند و مردانیکه سرشار از حقارتند.
برای کشورم، روزهایی را آرزو میکنم که در آن همه محترم و بزرگ شمرده شوند.
چه زن
چه مرد
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺁﻣﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﺩ ﺷﺪﻥ ﻫﻮﺍ ﻭ ﺑﺎﺭﻧﺪﮔﯽ ﭼﮑﻤﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺎ ﻃﺮﺣﯽ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺗﻦ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺪﻝ ﺧﺎﺻﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﺒﯿﻞ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻭﺯﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﺯﯾﺎﺩ ﻻﻏﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺳﺒﮏ ﺧﺎﺹ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻫﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﯾﺎ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﻤﯿﺰﻧﺪ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ .......
اگر هر کسی هر کاری میکند که حقوق دیگران را ضایع نمیکند
به ما ربطی ندارد
ﺍﻣﺎ
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﻤﮏ ﺍﺳﺖ
ﭼﻪ ﻣﺎﺩﯼ ﭼﻪ ﻓﮑﺮﯼ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻂ ﺩﺍﺭﺩ
بیاموزیم
ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﻭ از ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺑﯿﺠﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ سایرین ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﯿﻢ
چه آقاباشه چه خانم
این یعنی تبادل آرامش
#روانشناسی
هرگز بدون اطلاع به خانه یا محل کار کسی نروید.
هرگز در موقعیتی که خود در آن نبوده اید کسی را قضاوت نکنید.
هرگز تحت تاثیر و کنترل این سه چیز نباش: گذشته
پول
مردم
هرگز سه چیز را فدای هیچ چیز نکن : احساست
صداقتت
خانواده ات
هرگز با مشت گره کرده نمی توان به کسی دست داد.
هرگز با انگشت کثیف به عیب های دیگران اشاره نکن.
هرگز در یک زمان دنبال دو خرگوش ندو.
هرگز از
چرا برخی مردم بی وقفه در زندگی "شانس" می آورند
درحالی که سایرین همیشه "بدشانس" هستند؟
مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را "شانس" می
خوانند، ده سال قبل شروع شد.
می خواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضی
ها را می زند، اما سایرین از آن محروم می مانند. به
عبارت دیگر چرا بعضی از مردم "خوش شانس" و عده
دیگر "بدشانس" هستند؟
آگهی هایی در روزنامه های سراسری چاپ کردم و از
افرادی که احساس می کنند خوش شانس یا بدشانس هستند
خواستم با من تماس بگیرند.
صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در
طول سال های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی شان را
زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش های من
شرکت کنند.
نتایج نشان داد که هرچند این افراد
دیدید که خرگوش آنقدر مطمئن بود که حالا حالاها لاکپشت به او نمی رسد که خوابید
و لا کپشت مسابقه را برد؟
در ادبیات فارسی هم داریم:
اندک اندک به هم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار!
در ریاضیات هم فصلی داریم بنام تصاعد و لگاریتم که می گوید اگر روزی تصمیم بگیرید با یک تومان (فقط ده ریال!) پس اندازی را شروع کنید و هر روز آن را دو برابر کنید؛ بعد از یک ماه یک میلیون تومان و بعد از یک سال بیش از هفت میلیارد تومان پس انداز خواهید داشت!
واقعاً متعجب خواهید شد! اما این اثر را صاحب مجله موفقیت در آمریکا بنام دارن هاردی، "اثر مرکب" نامید.
این قانون در تمام ابعاد زندگی جاریست!
اگر روزی
پسرم از آینه ماشین به اتوموبیل پشت سرمان نگاهی می اندازد و می گوید:
"این ها رو نمی فهمم، نمی فهمم چرا بوق می زنه وقتی می بینه جلوم بسته است، خوب بوق می زنه که من کجا برم؟!"
می گویم: "فکر نمی کند، او فقط بی قرار است، مضطرب است، عصبانی است، بدون این که فکر کند عمل می کند، به شکلی کاملاً غریزی!"
می گوید: "غریزی؟ پس انتخاب کجاست؟! تمدّن کجاست؟!"
می گویم: "فرهنگ و تمدن محصول امنیّت است.
زمانی که احساس ناامنی وجود داشته باشد مغز فرهنگی ما به نفع مغز غریزی مان میدان را خالی می کند و دیگر انتخاب معنی ندارد، ما مثل سایر حیوانات کاملاً غریزی عمل می کنیم، سامانهٔ گریز-ستیز مغز عنان اختیار را به دست می گیرد و ما آکنده از معجون خشم و ترس می شویم، بی قرار، عجول، عصبانی؛ بوق می زنیم. سبقت می گیریم، دندان ها را به هم فشار می دهیم و به دیگران همچون دشمن خونخوار نگاه می کنیم."
می گوید: "ولی الآن که دلیلی برای ترس وجود ندارد!"
می گویم: "وقتی به طور مزمن و طولانی در شرایط بی ثباتی اقتصادی و آماده باش امنیتی به سر ببریم ترشح نور اپی نفرین در مغز و اپی نفرین در خونمان بالا می رود و آرام آرام به نقطه ای می رسیم که گویا سقف جهان در حال فرو ریختن است و هواپیمای زندگی در حال سقوط!
سیاستمدارانی که بر طبل جنگ می کوبند، زراندوزانی که با تجارت اسلحه فربه می شوند و رسانه هایی که تنور جنگ را داغ می کنند ترس و نا امنی را به رگ ها و رشته های عصبی ما تزریق می کنند و ما، بی آن که بدانیم فرهنگ، فلسفه و هنر را از دست می دهیم و با مغزی در حدّ خروس جنگی ها به زندگی نگاه می کنیم!"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک