مقایسهی عمودی چیست؟
یعنی مثلا من با دورِ شکم 50 بیایم خودم را با علی داییِ ده سال قبل مقایسه کنم که چرا او هِی فرت و فرت گل میزد و با هر گل کرور کرور اسکناس پارو میکرد و به متراژ املاک می افزود، و من همچنان همان آقایی که بودم هستم.
خب این خیلی کارِ احمقانه ای است. حالا جدای از بیعدالتی ها وشکافهای طبقاتی وحشتناک و رانتهای خفن در جامعهی ما، من که نهایت فعالیت بدنیام باز کردن درب یخچال است نباید خودم را با علی دایی و قابلیتها و تلاشهایش مقایسه کنم.
تازه از این هم بگذریم که در ممالکِ توسعه نیافته بعضی چیزها ارزش خیلی بیشتری از فکر کردن دارد.
یا مثلا بیایم خودم را با فروید و یونگ مقایسه کنم که ای وای چرا من فروید نمیشوم.
یا با یک آقازادهی به اوج رسیده مقایسه کنم که چرا پدرِ من عرضه نداشته آقا شود و من را با ژن خوب و مرغوب بزایاند.
یا ننهام مثلا چرا مثل فلان خانم بازیگر نشده که هم از قیافه ی گوگوشیاش در سینما نان دربیاورد و هم از توبرهی عروس سیاست شدن.
این مقایسههای عمودی چیزی جز رنج و درد ندارد. آخرش هم