از آدم هایى با شرایط روحى ناپایدار بترسید.
این ها متناسب با حال و هواى خودشان به شما نزدیک مى شوند و از شما فاصله می گیرند و مدام در حال رفت و آمدند.
وقت دل تنگى شان بهانه گیرِ حضور شما در زندگى شان مى شوند و وقتى که شخص جدیدى را ملاقات مى کنند که احساس میکنند مى تواند حس بهترى را بهشان القا کند، در رابطه با شما وارد فاز عدم تفاهم و تضاد فکرى مى شوند و نهایتاً با جمله ى " ما باید با این مسئله کنار بیاییم که بدرد هم نمیخوریم" شما را بین ابهامات و چراهاى تمام شدن مجدد این رابطه در ذهنتان رها می کنند.
این آدم ها، موقتى هستند، ولى ما باور نمیکنیم.
چون هنوز قلبمان درگیر مرور خاطراتى ست که قطعاً مشترک با سایرین است.
اما ما این خاطرات را فقط مختص خودمان می دانیم.
انگار که این وقایع فقط و فقط براى ما اتفاق افتاده است.
فارغ از این که این آدم هاى بى ثبات جمعیتشان روز به روز در حال افزایش است و همه ى ما حداقل یک بار در زندگیمان صدمه ى ورود این افراد به زندگیمان را خورده ایم.
ما خودمان باعث تشدید این رفتارهاى بیمارگونه در بعضى ها مى شویم.
اجازه دوباره به این آدم ها براى برگشت به رابطه این توهم را براى آنها به وجود می آورد که شما ارزش وجودى خود را پایین تر از او مى دانید و او مجاز است بدون هدف و صرفاً جهت گذران اوقات فراغتش وسط زندگى شما هرزچندگاهى آفتابى شود و بعد از دست و پا کردن چند دروغ و دغل شما را به اصطلاح خودش دور بزند.
"وجدانِ پایبندى" شما براى آنها قابل فهم نیست.
لطفاً کمى خودخواه باشید.