محیط کار مجموعه ای از همکاران خوب، بد و مشکل ساز است که قابل اعتماد نیستند . همکاران خوب که تکلیفشان مشخص است. همکارانی هستند که همیشه و همه جا می توانید به آنها اعتماد کنید. همکاران بد، افرادی هستند که باعث آزار و ناراحتی دیگران می شوند اما خودشان هم نمی دانند چه اشتباهی می کنند یعنی دارای خلق و خوی خاص خود هستند.
اما همکارانی که در محیط کار قابل اعتماد نیستند و اغلب برای افراد دردسرساز میشوند، افرادی که از روی عمد کارشکنی می کنند و دائما می خواهند شر به پا کنند. افرادی که حاضر نیستند؛پاداش، ارتقاء شغلی، امتیاز و...بقیه همکاران به جز خودشان را تحمل کنند . افرادی که همه امتیازها، پست ها و راحتی های کاری را برای خود می خواهند چرا که غالبا این افراد برای خود دار و دسته ای نیز درست می کنند.
زیربنای هر رابطه خوبی اعتماد است. بدون ارتباط امکان ایجاد رابطه ای سازنده وجود ندارد. اگر اعتماد نباشد کار کردن با افراد مختلف اعم از همکار، رئیس، مشتری، عرضه کننده بسیار مشکل خواهد بود. اعتماد موجب می شود که با فراغ بال و آسودگی با دیگران رفتار کنید و صادقانه اطلاعات لازم را مبادله کنید و نگران خنجری که ممکن است از پشت بخورید نخواهید بود.
انسان موجودی اجتماعی است و همانگونه که به آب و غذا نیازمند است به روابط اجتماعی و دوستی نیز نیاز دارد. طبق سلسله مراتب نیازهای مازلو پس از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی انسان به سراغ نیازهای اجتماعی می رود تا آنها را ارضا کند. قاعدتا اگر در محیط کار که بیشتر اوقات زمان بیداری انسان در آن می گذرد این نیاز ارضا شود رضایتمندی انسان از محیط کار افزایش پیدا می کند.
از طرف دیگر وجود دوستی در محیط کار به ما آرامش می دهد و از به هدر رفتن انرژی و وقت برای غلبه بر مشکلات روابط بد جلوگیری می کند. روابط خوب در ارتقای شغلی هم مؤثر است.
جدا از نوع فعالیت کاریتان، اینکه به طور روزانه با چه افرادی کار می کنید می تواند تاثیر ویژه ای بر سلامت، سعادت و بازدهی کاری شما داشته باشد.
رفاقت کردن با همکارن مادامیکه بین شما احترام متقابل و اعتماد وجود داشته باشد ایده خوبیست. با این حال گاهی هم پیش می آید که شما احساس خوبی نسبت به یکی از همکاران یا تعدادی از آنها ندارید در نتیجه آنچه که در معاشرت با این افراد عاید شما می شود چیزی جز استرس نیست.
مجموعه ای از نشانه ها که اگر در همکار یا همکارانتان وجود دارد باید بدانید که نمی توانید و نباید به آنها اعتماد کنید
او به موفقیت خودش بیش از موفقیت مجموعه اهمیت می دهد
همه ما به این موضوع که چطور کار می کنیم و چه زمانی بابت خدمات کاری مان مستحق پاداش و ارتقا هستیم اهمیت می دهیم اما وقتی شما با فردی کار می کنید که صرفا به وقت و دستاوردهای خودش ارزش می دهد و در تلاش است فقط موفقیت های شخصی اش را در کار گسترش دهد و در همه موارد صرفا به قسمت رقابتی قضیه فکر می کند ، باید بدانید که زنگ خطر به صدا درآمده است. آنچه که مشخص شده این است که وقتی ساختار یک فضای کاری کاملا رقابتی باشد آنچه که خسارت می خورد روابط افراد در کار خواهد بود و نتیجه ای جز شکست آدم ها در پی نخواهد داشت. به همین دلیل است که در نهایت اعتمادها در محیط کاری از بین می رود.
او اعتبار کار گروهی را فقط برای خودش خرج می کند
وقتی عضوی از یک تیم کاری هستید یعنی اینکه با دو ، سه یا چهار نفر و چه بسا افراد بیشتری کار می کنید. اگر دراین تیم کاری همکاری دارید که خودش را از بقیه جدا می کند و شما را تنها می گذارد و در تلاش است کارها را یک نفری پیش ببرد باید بدانید که این فرد نمی تواند قابل اعتماد باشد. با این حال این افراد معمولا اعتبار به دست آمده از کارهای گروهی را پای خودشان می گذارند و قصد دارند آن را به تنهایی خرج کنند که این موضوع نشان دهنده فقدان احترام به همکاران و ارزش قائل شدن برای زحمات آنهاست. در واقع وقتی همکارشما همه زحمات گروهی را به عنوان کاری فردی ارائه می دهد و حتی ایده های همکارانش را با افکار خود ترکیب و مطرح می کند یعنی اینکه پرچم قرمز را به نشانه جنگ بلند کرده است.
او درباره همه همکارانش شایعه پراکنی می کند
تا به حال چقدر این جمله را شنیده اید که از هر دست بدهید از همان دست هم می گیرید؟ معمولا پدر و مادرها این جمله را به فرزندانشان می گویند تا آنها همیشه جانب احتیاط را نگه دارند و مراقب رفتارهایشان باشند. حالا اگر شما در محل کارتان همکاری دارید که مرتب پشت سر بقیه حرف می زند و درباره آنها شایعه پراکنی می کند باید مراقب باشید چون خیلی راحت می تواند اینکار را درباره شما هم انجام دهد ؛ پس پای حرف هایش ننشینید و به او اعتماد نکنید. مطمئن باشید کسی که می تواند درباره دیگران نزد شما فضا را آلوده کند ، قطعا این قابلیت را دارد که همین کار را در رابطه با خود شما هم انجام دهد.
او مرتب در حال تملق گویی رییس است!
شاید همه ما خاطره آن همکلاسی که همیشه قبل از همه دستش را بلند می کرد و توجه معلم را به خودش جلب می کرد به یاد بیاوریم. همه عصبانیتی که بقیه بچه های کلاس بابت چاپلوسی هایش از او داشتند! شما حالا بزرگ و شاغل شده اید اما این دلیل نمی شود همچنان یکی از آن همکلاسی ها را اینبار در قامت همکار نداشته باشید. کسی که سعی می کند بقیه را از دور خارج کند و درخشش کارهای گروهی را پیش رییس به نام خودش سند بزند. اگر با چنین فردی کار می کنید باید حسابی احتیاط کنید تا او شما را از بالای نردبان به پایین پرتاب نکند. یادتان باشد این افراد که همواره تلاش می کنند دیگران را دور از دایره دید مثبت مدیر یا رییس قرار دهند و اگر احساس کنند منفعتی برایشان وجود دارد قطعا همکاران خود را خیلی راحت می فروشند بنابراین آنها نمی توانند قابل اعتماد باشند. به همین سادگی.
او همیشه در حال بی اعتبار کردن دیگران است
اگر به هر دلیلی یکی از همکاران شما از جمع کاری تان جدا شده و حالا یک همکار دیگر مرتب در حال بی اعتبار کردن همکار مستعفی نزد شما و دیگران است حتی با وجود اینکه او دیگر در جمع شما نیست ، بدانید که این فرد هرگز قابل اعتماد نخواهد بود. او پیشتر با همکار مستعفی روابط دوستانه ای داشته اما حالا ورق کاملا برگشته است. این رفتار ، رفتاری فریبنده است که باعث از بین رفتن اعتماد می شود. هیچکس دوست ندارد در محیط کار مرتب حواسش به پشت سرش باشد تا دیگری وجهه او را بین بقیه از بین نبرد. طبیعیست که در چنین فضایی افراد بیشتر مراقب خود و اعتبارشان هستند و در حالت دفاعی قرار می گیرند بنابراین نمی توانند طبق استاندارهای کاری پیش بروند و این موضوع اتفاق خوبی برای محیط کار نیست.
همکاری که از جمعتان جدا میشود و دائم درحال بی اعتبار کردن دیگران است قابل اعتماد نیست
او تحمل هیچ انتقادی را ندارد
یکی از راه های موفقیت هر چه بیشتر یاد گرفتن ارتقای سطح توانایی ها ، چالش با متدهای جدید کاری و گرفتن بازتاب ها و انتقادات سازنده است. با این اوصاف اگر شما همکاری دارید که به اندازه سر سوزن تحمل انتقادها را ندارد و تلاش می کند تا انتقادات را متوجه دیگران کند یا اشتباهات و قصورها را گردن آنها بیاندازد یعنی او فردیست که نمی تواند با این واقعیت روبه رو شود که همه ما در برخی موارد نقاط ضعفی داریم. این افراد اصولا کمک هیچکس را قبول نمی کنند و نمی توانند این واقعیت را بپذیرند که همکاری ، کارکرد گروه را بالا می برد.
او کاری می کند شما احساس انزوا کنید
اگر شما در دایره معاشرتی (کاری یا دوستانه) که همکارتان آن را خلق کرده است حضور ندارید کاملا طبیعیست که دلخور باشید. در چنین شرایطی شما وقتی از دایره یک فعالیت کاری بیرون گذاشته می شوید ، احساس انزوا می کنید و این حس منفی کم کم سر تا سر فعالیت کاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین روزی به جایی می رسید که احساس می کنید دیگر با شغلتان خوشحال نیستید و خب طبیعی است که این مساله کل روال کاری شما را مختل کند.
او گرفتار دروغگویی شده است
او به دلیل یک تلفن ناگهانی که آن را یک گرفتاری مطرح میکند جلسه کاری را ترک می کند اما شما دو ساعت بعد وقتی در حال چک کردن اینستاگرام خود هستید عکس های همکارتان را می بینید که در همان زمان کاری با دوستانش در حال گردش و تفریح بوده و در واقع ماجرای گرفتاری یک دروغ محض بوده است. وقتی همه ما صداقت را یک ارزش میدانیم ، بنابراین طبیعی است که در چنین شرایطی نتوانیم به فردی که اینقدر راحت دروغ می گوید اعتماد کنیم. بخصوص وقتی این اتفاق تکرار شود و دروغگویی برای این فرد به یک عادت تبدیل شود دیگر نمی توان دیوار اعتماد را ساخت و بالا برد.
او برای رسیدن به هدف هر وسیله ای را امتحان می کند
کمی رقابت در فضای کار برای پیشرفت و بیرون آمدن از لاک محدودیت های ذهنی اتفاق خوبی تلقی می شود. با این حال وقتی همکار شما برای برنده شدن در این رقابت فراتر از استانداردهای اخلاقی و وجدانی می رود ؛ قطع به یقین نمی تواند فرد قابل اطمینانی باشد. وقتی فردی برای گرفتن یک ارتقا ، به هر روشی متوسل می شود هرج و مرج در محیط کار ابتدایی ترین پیامد آن خواهد بود. به هر حال زمانیکه دیگران میبینند که همه ارزش های انسانی از نگاه آنها برای یک ارتقای کاری توسط یکی از همکارانشان نادیده گرفته می شود دیگر چه حس اعتمادی می تواند در آن فضای کاری باقی بماند؟!