کلی مطلب باحال و علمی میتونی اینجا پیدا کنی

شجاعت معمولی بودن؟؟؟!!!


معمولی بودن !
معمولی بودن در زندگی، میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد.
مثلا:
شاگرد معمولی بودن، قیافه معمولی داشتن، دونده معمولی بودن، نقاش معمولی
بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن .معمولی
مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن
...
منظورم از "معمولی" همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و
در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.

فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ای است که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و
هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.
من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی
معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنار گذاشتم. این کنار کشیدن زمانی بود که
همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره معلم مان را کوبید
کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او
بکشم.
حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و پیگیری من خیلی با
نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی
بودن را تحمل نکنم.
آن روزها آنقدر ضعیف بودم که با شاخص های "ترین" زندگی کرده و خود را
مقایسه می کردم. و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند.

شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام
که می خواست اگر دست به گچ بزند، آن گچ حتماً بایستی طلا شود. یک توانای
مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد.
اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی
باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند، نه
غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از
رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها
را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (
سقوط) در لایه آدم های "معمولی". و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از
دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با
"ترین"هایم به رسمیت بشناسند. از حالا خودِ معمولی م را به معرض نمایش می
گذارم و
به خود معمولیم عشق می ورزم و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق
بورزند.

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

♨️به جای تنبیه چه کنیم

♨️به جای تنبیه چه کنیم:

✅کمی تأمل کنید :
یک مکث کوتاه در عکس العمل و اندکی صبر هنگام هیجان میتواند گره گشا باشد. چه اشکالی دارد که بگوییم : (( الان برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعدا در موردش صحبت میکنیم.)) به او بیاموزید :
به جای مجازات او به خاطر کار نادرستش کار درست را به او یاد دهید.مثلا بگویید : (( وقتی اسباب بازیهایت را در اتاق پذیرایی رها میکنی من این کارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه ی بعد آنها را در کمد بگذاری.))

 ✅مثبت باشید :
به جای آنکه بگویید : (( چند مرتبه باید به تو بگویم که دندان هایت را مسواک بزنی؟)) میتوانید بگویید : (( دندانهای قشنگت را مسواک بزن که همین طور قشنگ بماند. بعد من را خبر کن که بعد از تو مسواک بزنم.))

 ✅توضیح به جای تهدید :
میتوانید با

ادامه مطلب...
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

🌺 ⁣با دخالت خانواده همسر چه کنیم؟

⁠🌺 ⁣با دخالت خانواده همسر چه کنیم؟

تصور دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک، موضوعی کلافه‌کننده است، به‌ویژه
اگر احساس کنید همسرتان در این شرایط بحرانی از شما حمایتی نکرده و دیدگاهی متفاوت
با شما دارد؛

اما چه‌طور می‌توانیم در چنین شرایطی با همسرمان در یک جبهه باقی‌مانده
و مانع تبدیل این موضوع به موضوعی تفرقه‌برانگیز و البته بحرانی حل‌نشدنی در
رابطهٔ دونفرهٔ خود شویم.

یکی از نکات مهم در زمان مواجه‌شدن با دخالت خانوادهٔ همسر در زندگی
مشترک، مدیریت احساسات و هیجانات ناخوشایند است، چراکه اگر نتوانید مدیریت خوبی بر احساسات خود داشته باشید، احتمال برخوردهای نپخته نیز زیاد می‌شود؛

پس پیش از
انجام هر اقدام دیگری سعی کنید روشی مناسب برای مدیریت احساسات خود بیابید تا به‌این‌ترتیب
مانع فوران احساسات ناخوشایند و برخوردهای نادرست شوید.

 یادتان باشد هر چه‌قدر
بتوانید احساسات خود را بهتر مدیریت کنید، بهتر می‌توانید از پس مدیریت کلی ماجرا
برآمده و رابطهٔ خود و همسرتان را نیز از تأثیرات سو این ماجرا دور کنید.

۱. احساسات خود را به‌درستی بشناسید.
۲. روش آرام‌سازی متناسب با خودتان را بیابید.

۳. منابع حمایتی جایگزین برای خود بیابید.

۴. خاطرات ناخوشایند خود را مرور نکنید.

۵. از خانوادهٔ همسر خود هیولا نسازید!

۶. فرصت دفاع به همسر خود بدهید.

۷. هر کس را مسئول رفتار خودش بدانید.

۸. رفتارهای ناخوشایند را به نیت‌های بد نسبت ندهید.

۹. زمان درستی برای حرف‌زدن پیدا کنید.

❤️✨💫❤️✨💫❤️
#همسرداری

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کی از همه خوشبخت تره؟؟؟



عادت همیشگی ام بود...  از همان کودکی به این سوال فکر می کردم...
 چه کسی از همه خوشبخت تر است؟!
در کودکی فکر می کردم آن مردی که سر خیابان اسباب بازی فروشی دارد حتما خوشبخت ترین انسان دنیاست... اما چند سال بعد که از خواب بیدار شدم بروم به مدرسه نظرم عوض شد و فکر کردم پسر شش ساله ی همسایه مان از همه خوشبخت تر است چون مدرسه نمی رود و می تواند چند ساعت بیشتر بخوابد...
نوجوان که بودم فکر می کردم حتما خوشبخت ترین انسان دنیا یکی از سوپر استارهای سینماست یا یک ورزشکار معروف... آن روزها خوشبختی را در شهرت می دیدم...
مدت ها گذشت و معنی خوشبختی هر روز برایم عوض می شد... بستگی به شرایط داشت گاهی خوشبختی را در ثروت می دیدم و وقتی که بیمار می شدم در سلامتی...
سال ها گذشت و زندگی به من ثابت کرد خوشبختی برای هر انسانی یک تعریف دارد...
گاهی ما در زندگی به اتفاقی که آن را خوشبختی می دانیم می رسیم ولی باز احساس خوشبختی نمی کنیم...چون گذر زمان و تغییر شرایط تعریف ما از خوشبختی را عوض کرده...

کاش بدانیم خوشبختی واقعی داشتن "آرامش" است.
خوشبختی ای که نه گذر زمان و نه تغییر شرایط نمی تواند آن را از ما بگیرد
دنیا پر است از انسان هایی که همه چیز دارند به جز آرامش...
کسانی که هرگز خوشبخت نمی شوند

پ.ن:واقعا بالاترین خوشبختی داشتن ارامشه

۱۹ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بعضی آدمها



بعضی آدم‌ها بلدند چگونه اسیر غم نشوند. هی تخم ناامیدی نکارند و همان را درو نکرده بذرافشانی کنند. فراری‌اند از این حجم تیرگی و بدبختی و ضعف.
بعضی آدم‌ها بلدند افسار خوی و خاصیت خود را در دست بگیرند. حمامشان ببرند. لباس نو تنشان بپوشانند. عطر بزنند به کلامشان.

 اگر غمگینند، غم را برای خود نگه دارند. نپراکنند، هرزه‌اش نکنند.
اگر شادند نثارش کنند... بندرت پیش می‌آید سفره دل باز کنند و جارو بزنند به انبار تلنبار شده بی‌خیالی.
بی‌خیالی‌های غصه داری که پشت گوش انداخته‌اند. نامهربانی هایی که با هزار ادله و مدرک بخود قبولانده‌اند ایرادی ندارد.
مشکلاتی که از بس درست نشده‌اند به فراموشی رفته‌اند و هزار کوفت و زهرمار دیگری که خیلی از ماها گردنبندشان کرده‌ایم به گردن و هی فشار می‌آوریم به روان و توان.
خوشمان می‌آید هم ازینکه اینقدر ضعیف و حقیر و آشفته و ویران بفهمندمان...
می‌خواستم بگویم همیشه تلاش کرده‌ام دیگران از بودن بامن لذت ببرند. تا جایی که شده بی ادعا و بی توقع بوده‌ام.
مشاجره ای اگر بوده کوتاه آمده ام. رنجشی اگر بوده بخشیده ام.

دروغ نگفته ام، تلاش کرده‌ام هرجا می‌روم باعث خوشحالی باشم. تلاش کرده‌ام آدم باشم و از این تلاش لذت برده‌ام. شماهم برای مدتی امتحان کنید، از درون جوانه می‌زنید بی شک.
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگی



مثلاً همان سربازی که قصه‌اش را در فیلم سینما پارادیزو شنیدیم...
سربازی که عاشقِ دختر پادشاه شده بود | دختر پادشاه گفت اگر صد شب پایین پنجره منتظرم بایستی با تو ازدواج می‌کنم...
سرباز نود و نه شب منتظر ماند | سختی‌ها و سرما و دردهای بسیاری را تحمل کرد و در نهایت شبِ نود و نهم رفت...
هیچ‌کس نفهمید چرا رفت...اما رفت...
دختر پادشاه فکر می‌کرد صد شب را می‌ایستد | اما همه‌چیز آنطوری که دختر پادشاه فکر می‌کرد پیش نرفت...

مثلاً عاشقی که روزها منتظرِ معشوق بود و نیامد | و معشوقی که یک‌روز عاشق شد و آمد و عاشقی که معشوق شده بود رفته بود و دور شده بود....
مثلاً فرهاد | فکر می‌کرد اگر کوه را بکند همه‌چیز خوب می‌شود و به شیرین می‌رسد و ...

اما فکرش را هم نمی‌کرد یک روز خسرو سرش کلاه بگذارد و خبرِ دروغِ مرگِ شیرین را به او برساند و تیشه به ریشه‌اش بزند...

مثلاً مادری که روزها منتظرِ خبری از فرزندش بود | و درست فردای رفتن‌اش از دنیا | سر و کله‌ی فرزند پیدا شد...

مثلاً تاکسی‌ای که هر چه منتظرش بودیم نیامد و وقتی که پیاده رفتیم آمد | مثلاً غذایی که حاضر نشد و از سرِ گشنگی به نان و ماست رو آوردیم و وقتی که سیر شدیم حاضر شد | مثلاً لباسی که تنِ‌مان نرفت و وقتی که سلیقه‌مان عوض شد اندازه‌مان شد |
مثلاً نامه‌ای که ارسال شد و نرسید و وقتی که طرف خانه‌اش را عوض کرد رسید و ....
همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که نباید زندگی را زیاد جدی گرفت...
اما می‌دانی رفیق... زندگی خیلی عوضی است...چون با او شوخی هم نمی‌توان کرد... تنها کاری که می‌توان کرد این است که به صدای سازش گوش کرد و تا حدِ توان با آن رقصید و گذاشت و گذشت


۱۹ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اینجاست که باید عاشق شد.



دم ِ دستی ترین حالت عاشق شدن ، همین هایی ست که برای همه ما پیش آمده است و یا می آید . مثلا یک روز توی ایستگاه مترو کسی را می‌بینیم که تن و بدنمان را می لرزاند با نگاهش . می‌خندد و قند توی دلمان آب می‌شود ،‌ راه می رود و آب دهانمان خشک می‌شود . حرف می‌زند و انگار که بهترین صدای دنیا را دارد و...
 بعد فکر می‌کنیم که لابد غیر عادی ترین اتفاق دنیا برایمان افتاده است . . بعد اگر جرات داشته باشیم نزدیک می‌شویم ،‌ سر صحبت را باز می‌کنیم و ... .
این ساده ترین ،‌ پیش پا افتاده ترین و بدیهی ترین حالت عاشق شدن است که تقریبا برای هر آدمی حداقل یکبار در طول زندگی‌اش پیش می آید و در آن لحظه فکر میکند متفاوت ترین ‌، خاص ترین و ناب ترین حالت عاشقی به سراغش آمده است .
اما از یک جایی به بعد ،‌

ادامه مطلب...
۱۹ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حریم خصوصی در زندگی زناشویی کجاست؟

حریم خصوصی در زندگی زناشویی کجاست؟


به‌طور معمول، یکی از موقعیت‌هایی که حریم خصوصی افراد در آن دچار آسیب می‌شود، زندگی زناشویی است. بسیاری از زوجین، به‌دلیل ناآگاه بودن از حریم خانواده ،عدم آشنایی با حوزه ها و حریم شخصی هر یک از زوجین و یا اهمیت‌ندادن به آن، زندگی‌مشترک خود را به‌ خطر می‌اندازند.
روانشناسان تاکید می کنند ازدواج هرگز به معنای برده داری یا زندانی و زندانبانی نیست بلکه رابطه عاشقانه ای است که ریشه در ثبات، استقلال رای و حق اظهار نظر طرفین در تصمیمات شخصی و مشترک دارد.
در واقع حریم خصوصی فضا، محدوده و حیطه شخصی و محرمانه ای است که مدیریت و مسئولیت آن به خود فرد مربوط می شود و دیگران حق مداخله و اعمال نفوذ در آن را ندارند.بسیاری از افراد به این مهم توجه ندارند که در روابط اجتماعی بخصوص روابط زناشویی دچار مشکل می شوند، وجود حریم خصوصی در هر ارتباطی الزامی است و ضرورت این مهم، بین زوجین هم از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ البته در باید متذکر شویم که در روابط هم مالکیت بسیار مهم است، به این معنا که اگر در رابطه خود با دیگران حد و مرزها را بشناسیم، می‌توانیم درک کنیم چه‌کسی مالک کدام احساس، نگرش و رفتار است. به‌طور خاص در رابطه‌ای مانند ازدواج لازم است هر همسری حریم خودش را تشخیص دهد و مطابق آن رفتار کند. اطاعت از حد و مرز در چنین رابطه‌ای، مساوات برقرار کرده و رابطه دو نفر را متوازن می‌کند.
چرا همسران حریم را نمی پذیرند؟

ادامه مطلب...
۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

موهای سفیدتان را با این دو روش، حرفه ای رنگ کنید

موهای سفیدتان را با این دو روش، حرفه ای رنگ کنید


 رنگ مو یکی از مواردی است که چهره خانم ها را بسیار تغییر می دهد. شما هم اگر می خواهید موهای تان که سفید شده است را در منزل رنگ کنید با ما همراه شود و نکته های مهم رنگ کردن مو را بدانید.

نکته هایی مهم در رنگ کردن مو
برای رنگ کردن موهایی که درصدی از آن سفید شده دو راه دارید :
1 - قبل از اینکه رنگ زدن مو را شروع کنید مقداری از رنگ را بدون اکسیدان بر روی موهای سفید خود بگذارید و 20 دقیقه صبر کنید سپس رنگ را کامل درست کرده برروی کل سر بمالید.
2 - روش دوم روی موهای سفید اکسیدان خالی بزنید کمی صبر نمایید سپس پاک کنید بعد رنگ را روی کل موهایتان بمالید.

یک روز قبل از رنگ کردن حمام نروید
موهای چرب، رنگ را بهتر به خود می‌گیرند. بنابراین بهتر است تا 24 ساعت قبل از رنگ کردن، موهای خود را با شامپو نشویید.

رنگ مو طبیعی با گردو
4 قاشق غذاخوری پوست گردو خشک و پودر شده را در 6 لیوان آب بریزید و روی حرارت بگذارید. پس از چند ساعت، آن را روی موهای تمیز ( پس از حمام ) بزنید و دقایقی بعد آبکشی نمایید.




۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

افراد موفق، 10 دقیقه‌ی اول روز کاری چه می کنند؟

مهارت زندگی/ افراد موفق، 10 دقیقه‌ی اول روز کاری چه می کنند؟



 در این مطلب، 9 کاری که موفق‌ترین افراد در 10 دقیقه‌ی اول روز کاری خود انجام می‌دهند را مرور می‌کنیم:
1ـ فکر می‌کنند
اگر می‌خواهید بهترین نتایج را به دست بیاورید باید به این فکر کنید که کجا بودید، کجا هستید، و دارید به کجا می‌روید. افراد موفق سعی می‌کنند برای انجام این کار یک جای خلوت و یک زمان خالی فراهم کنند تا بتوانند به راحتی و در آرامش به این چیزها فکر کنند. آنها از خودشان می‌پرسند: من تا این هفته در جهت رسیدن به هدفم چکار کردم؟ پروژه‌های فعلی من در چه حالی هستند؟ با توجه به این موارد، امروز باید چکار کنم؟

2 ـ یک لحظه مکث می‌کنند تا آماده شوند
اگر وارد یک محیط پر سر و صدا شوید که در آن تلفن‌ها پشت سر هم زنگ می‌خورند و مردم از سر و کول هم بالا می‌روند تا شما را ببینند، ممکن است کار خود را اشتباه آغاز کنید و از نظر احساسی و زمانی، از مسیر خود منحرف شوید و دیگران بتوانند برای شما دستور کار تعیین نمایند. شما باید تمرکز کرده و به طور کامل آماده شوید تا به جای اینکه دیگران شما را مدیریت کنند، خودتان مدیریت اوضاع را بر عهده بگیرید.

3 ـ راحتی خود را تامین می‌کنند
افراد موفق در آغاز روز کاری خود همه چیز را بررسی می‌کنند تا

ادامه مطلب...
۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

#سیاست_های_رفتاری

#سیاست_های_رفتاری

اگر میخواین افراد اطرافتون
(هم خانوم ها و هم اقایون ولی به خصوص تر خانوم ها در این مورد) کم تر از نظر روحی مریض بشن و نیاز به روانپزشک پیدا کنن ؛سعی کنین بذارین حرف بزنن و بهشون گوش کنین... با تمام وجود گوششون کنین. بذارین حس هاشون رو آزادانه بهتون بگن و بابت حس هایی که دارن سرزنششون نکنین. سعی کنین یه جوری عکس العمل نشون بدین که انگار بهش مبگین:راست میگی...حق با تواااا.... منم جات بودم همین حس رو می کردم... در اینصورته که شما میشین پناهگاه حرف های گفته و نگفته شون....
این پناهگاه شدنه خیلی خیلی خیلی ارزشمندنه. خیلی. اونقدر که میتونه هر رابطه ای رو از پرتگاه نجات بده...

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از میان تمام مرد های دنیا ؛


از میان تمام مرد های دنیا ؛

با تمام مشاغل عجیب و غریبشان من عاشق مرد های تعمیرکارم ، مرد هایی با دست های زمخت به دنبال پیچ های نازک و باریک ، مردهایی که دنبال دوباره ساختن اند ، نه از نو خریدن ، نه دور انداختن ، مرد های با صبر و حوصله ایی که ساعت ها وقت پای پیدا کردن قطعی سیم می گذارند حتی اگر پول ده تا از نو خریدنش را داشته باشند.
اصلا یکی از شرط هایم جدا از هزار و یک اما و اگر های امروزی تعمیر بلد بودن است .
مردی که تعمیر کردن بلد باشد تا پیچ رابطه شل شد زیر کاسه کوزه ی همه چیز نمی زند ، قاطی عصبانیت اش چشم هایش را ریز می کند و با دست های زمخت اش دنبال پیچ های نازک و باریک می گردد ، تا سیمی قطع شد تا جایی نشت کرد ، دورم نمی اندازد نمی رود یک نو اش را بخرد ، مردی که تعمیر کردن بلد باشد بیشتر از تمام مردهای دنیا ماندن پای انتخابش را بلد است.

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به همدیگر عشق را هدیه دهیم.


با یکی از دوستانم سوار تاکسی شدیم.هنگام پیاده شدن دوستم به راننده تاکسی گفت:
ممنون آقا،واقعا که  رانندگی شما عالی است.
راننده با تعجب گفت:جدی میگویید یا اینکه داری مرا دست می اندازی؟!
دوستم گفت:نه جدی گفتم . خونسردی شما در رانندگی در چنین خیابان های شلوعی قابل تحسین است.شما بسیار خوب رانندگی نموده و قوانین را رعایت میکنید.
راننده لبخند رضایت بخشی زد و دور شد.

از دوستم پرسیدم : موضوع چی بود؟!
گفت سعی دارم " عشق " را به مردم شهر هدیه کنم!
 با صحبت های من آن راننده تاکسی روز خوشی را پیش رو خواهد داشت .
رفتار او با مسافرانش خوب تر از قبل خواهد بود،مسافران نیز از رفتار خوب راننده انرژی میگیرند و رفتارشان با زیر دستان،فروشندگان ، همکاران و اعضای خانواده خوب خواهد بود.

به همین ترتیب خوش نیتی و خوش خلقی میان حداقل هزارنفر پخش خواهد شد.
من هر روز با افراد زیادی روبرو میشم.

اگر بتوانم فقط 3 نفر را خوشحال کنم،بر رفتار 3 هزار نفر تاثیر گذاشته ام .


 گفتن آن جملات به راننده تاکسی هیچ زحمتی نداشت . اگر با راننده دیگری برخورد کنم او را نیز خوشحال خواهم کرد .
 خوشحال کردن مردم یک شهر کار ساده ای نیست اما اگر بتوانیم چند نفر را خوشحال کنیم کار بزرگی انجام داده ایم.
 روح زندگی ما همین عشق است.
حال آنکه برخی از ما با یک ادبیات ناپسند در پی فرصتی هستیم که همدیگر را تحقیر کنیم؛
وااای چقدرر چاق شدی!
موهای سفیدتم که کم کم در اومد
اینهمه کار میکنی برای اینقدرر در آمد؟!
تو واقعاً فکر میکنی در این امتحان قبول میشی؟!
و....
این جملات و امثال آنها کاملاً مخرب نیروی عشق هستند و عشق را از رابطه ها گریزان می کنند.اگر بتوانیم زیبایی را در نگاه خودمان جای دهیم اصولاً عشق است که از وجود ما ساطع میشود.
بیاییم جریان عشق را در زندگی خود جاری کنیم.

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لطفاً کمى خودخواه باشید.


از آدم هایى با شرایط روحى ناپایدار بترسید.
این ها متناسب با حال و هواى خودشان به شما نزدیک مى شوند و از شما فاصله می گیرند و مدام در حال رفت و آمدند.

وقت دل تنگى شان بهانه گیرِ حضور شما در زندگى شان مى شوند و وقتى که شخص جدیدى را ملاقات مى کنند که احساس میکنند مى تواند حس بهترى را بهشان القا کند، در رابطه با شما وارد فاز عدم تفاهم و تضاد فکرى مى شوند و نهایتاً با جمله ى " ما باید با این مسئله کنار بیاییم که بدرد هم نمیخوریم" شما را بین ابهامات و چراهاى تمام شدن مجدد این رابطه در ذهنتان رها می کنند.

این آدم ها، موقتى هستند، ولى ما باور نمیکنیم.
چون هنوز قلبمان درگیر مرور خاطراتى ست که قطعاً مشترک با سایرین است.
اما ما این خاطرات را فقط مختص خودمان می دانیم.
انگار که این وقایع فقط و فقط براى ما اتفاق افتاده است.

فارغ از این که این آدم هاى بى ثبات جمعیتشان روز به روز در حال افزایش است و همه ى  ما حداقل یک بار در زندگیمان صدمه ى ورود این افراد به زندگیمان را خورده ایم.
ما خودمان باعث تشدید این رفتارهاى بیمارگونه در بعضى ها مى شویم.
اجازه دوباره به این آدم ها براى برگشت به رابطه این توهم را براى آنها به وجود می آورد که شما ارزش وجودى خود را پایین تر از او مى دانید و او مجاز است بدون هدف و صرفاً جهت گذران اوقات فراغتش وسط زندگى شما هرزچندگاهى آفتابى شود و بعد از دست و پا کردن چند دروغ و دغل شما را به اصطلاح خودش دور بزند.
"وجدانِ پایبندى" شما براى آنها قابل فهم نیست.
لطفاً کمى خودخواه باشید.

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

👈 به اندازه ناز کن، راه آشتى رو باز بذار

همسرانه


👈 به اندازه ناز کن، راه آشتى رو باز بذار


قهر کردن هاى بیخودى یا دایمى فقط باعث میشه بعد از یه مدت قهرتون دیگه تاثیرى نداشته باشه و حتى اگر واقعا حق با شما باشه و خداى نکرده قهر کنید دیگه همسرتون براى آشتى کردن یا ناز کشیدن پیش قدم نشه!


یه خانوم با سیاست باید با توجه به شناختى که از همسرش داره بروز ناراحتیش رو درجه بندى کنه. اگر هر دفعه همون مدلى همیشگى باشید خب معلومه دیگه براتون تره هم خرد نمیکنند.

براى هر ناراحتى یه راهکار براى آشتى جلوى پاى همسرتون بذارید و بهش فرصت آشتى بدید.👉

۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰